پیام‌هایی به آن در ملاتز/گوتینگن، آلمان

 

۲۰۱۴ مارس ۱۶, یکشنبه

دومین یکشنبه بزرگ‌دست.

پدر آسمانی پس از قداس مقدس تریدنتین قربانی بر اساس پیوس پنجم در کاپل خانه‌ای در خانهٔ شکوه در ملاتس به‌وسیله‌ی ابزار و دخترش آن سخن می‌گوید.

 

بسم پدر، پسر و روح‌القدس آمین. در طول تسبیح‌خوانی و قداس مقدس قربانی، میزِ قربان و همچنین میز مریم معصومه، تابوت و فرشتگان تابوتی، نماد سه‌گانه و به ویژه تندیس مادر مقدّس با نور طلایی براق پوشیده شد، مانند دو گلدان گلی نیز.

فرشتگان در این کاپل خانه‌ای حاضر بودند و درون و بیرون آن حرکت می‌کردند. مریم معصومه، یوسف ناصری و میکائیل فرشته بزرگ محافظت از خانهٔ شکوه کردند زیرا ما در خطر بزرگی بودیم. یوسف که جشن او را در سه‌شنبه برگزار می‌کنیم، پیتا، عیسی رحمت‌دار و همچنین مسیح قیام‌شده با جلال روشنایی براقی تابیدند. کودک کوچک عیسی به سوی ما خم شد و خواستار آرامش برایمان بود، اگرچه خودش نیز نیاز به آرامش داشت.

پدر آسمانی خواهد گفت: من پدر آسمانی ام که امروز دومین یکشنبه بزرگ‌دست از طریق ابزار و دختر مطیع و خوش‌اخلاقم آن سخن می‌گویم، کسی که کاملاً در اراده‌ی من است و تنها کلماتی را تکرار می‌کند که از من آمده‌اند.

پسران محبوب پدرم، فرزندان محبوب مریم، باند کوچک محبوبم، پیروان محبوبم و وفاداران محبوبم نزدیک و دور، امروز پدر آسمانی دارید دستورهای ویژه‌ای برایتان.

چون خوانش امروز گفت، همه‌ی شما باید به سوی قدسیت تلاش کنید. چنان‌که پدر کنتنیک در اختیار شماست، باید پیشرفت‌های خود را در قدسیت روز کاری و ابزارهایشان تجربه کنید. این چه معنایی دارد می‌توانید از فرزندان کوچک محبوبم یاد بگیرید، چون سال‌ها آموزش دریافت کرده‌اند از پدر کنتنیک.

امروز پسران محبوبم، کار شونشتات بسیار متفاوت است، زیرا تلاش برای قدسیت دیگر به این شکل زندگی نمی‌توانست، چرا که جهان در آنجا فرو ریخته: دنیوی، مدرنیستی، عشای دست و عشای دستی. پسران محبوبم نزدیک و دور، فرزندان محبوب شونشتات من، آیا می‌تواند حقیقت باشد؟ ممکن است؟ نه!

"شما همچنان فرزندان شونشتاتم هستید"، پدر کنتنیک در این لحظه گفت، "چرا که سال‌ها شونشتات را زندگی کرده‌اید و در بسیاری از دوره‌های تربیت شرکت داشته‌اید.

شما کتابهای مقدس زیادی از پدر کنتنیک مطالعه کردید. در شمای تلاش برای قدسیت بسیار قوی است. اما به یاد آورید، فرزندان عزیز من مریم، که شما ناقص هستید. تلاش شما برای قدسیت باقی می‌ماند، اما ناقوسیت‌ها و ضعف‌هایتان را خواهید داشت. اگر کاملاً تعادل نداشته باشید، نباید تعجب کنید که چیزی اشتباه وارد شمای شود، زیرا راه‌هایم راه‌های شما نیستند و فکرهای من فکرهای شما نیستند. اغلب نظر خودتان و آرزوهایشان را می‌دهید. لازم است همه چهارتان جدیاً در مورد اینکه دنباله‌دار قدسیت چیست تفکّر کنید. این معنی دارد که دیگری را به همان شکل پذیرفته باشیم و نمی喝 او بهبود یابد و همیشه از او انتقاد نکنیم چرا باید باشد، زیرا این آرزوهای شما است. توانایی بخشش بخشی از تلاش برای قدسیت است. با کسی دیگر در مورد چیزی که باید آن را بهتر کند تا من راضی شوم، بی‌عشقانه رفتار کردن یا واکنش تندی نیست. شمای عزیزان، باید این کارهایشان رو بگیرید یا راهی کامل قدسیت را طی کنید. برای شما سخت نخواهد بود زیرا اغلب دوباره در ضعف‌های قدیمی خود می‌افتد! آنگاه باید دوباره شروع کنید!

همیشه بسیاری از کاری که انتظار شمای است، فرزندان عزیز کوچک من. بنابراین کارتان را به یک دعا تبدیل کنید. در تلاش برای قدسیت کم‌رنگ نشوید، زیرا می‌خواهید بسیار زیادی روح نجات دهید. این مهم است، فرزندان عزیزان، غیر اینکه قدرت روحانی خود را از دست بدهید. بدن شما نیز دیگر همراه نخواهد بود و شکایاتی بیشتر خواهند شد. من این بیماری‌ها و مشکلاتی را به عنوان فداکاری می‌پذیرم، اما شمای باید در آن شرکت کنید، فرزندان عزیز. ناامیدی نباید بر شمای غلبه کند، نه ناخوشایندگی، بلکه شما باید ادامه دهید در دنباله‌دار قدسیت.

کار شونشتات را به عنوان نمونه بگیرید. آنچه که کار شونشتات امروز معنی دارد، اما چگونه آنرا آموخته‌اید. چنین کشیشان مانند پدر کنتنیک باید کشیش‌های من باشند. آنها باید دیگران را خدمت کنند. آنان باید خادم همه باشند. برای عمل کردن نیستند. و بسیاری از کشیش‌ها امروز این کار می‌کنند. توسط لایک‌هایی که آنها را به مذبح می‌آورند، می‌توانند خدمت شوند. بر اساس ابعادشان تنظیم شده‌اند، نه ابعاد آسمان. کشیش‌های امروزی ابتدا الهیات خود را قرار می‌دهند و دیگران را نگاه کرده‌اند، کوچک‌ها، پارسا، در چشم‌شان هیچ ارزشی نیستند. آنها کوچک، فقیر، ضعیف و پیر هستند. "دعا کردن تسبیح خیلی مهم نیست. این گذشته است"، آنها می‌گویند. اما همیشه تسبیح را به دست داشته باشید، فرزندان عزیز من. او پله‌ای به آسمان است. چقدر مریم مقدس منتظر روزاری‌های شمای زیادیست.

ببینید به جدیدترین رهبر عالی! او مطابق با اندازه‌ی من نیست. او تسبیح نمی�زاند. او در برابر پسر محبوبم عیسی مسیح سر نیزد و برای هیچ دلیل بیماری، نه، بلکه از سختی‌جویی، سختی‌جویی، زیرا می‌پندارد بزرگ‌ترین است، حالا به شما نشان می‌دهد مدرنیت را، چون که شما زندگی نمی�زید در گذشته، در قرون وسطی. او می‌گوید: "شورای دوم واتیکان را جدی بگیرید." اما من به شما می‌گویم باید بی‌اثر شود زیرا کلیسایی رو تخریب کرده و تخریب همچنان ادامه دارد.

رئیس جدید کنفرانس اسقف‌ها پسندید نیست. او از ایمان کاتولیک خود خشنود است، که در حقیقت آن را ندارد. به شما دلوس می‌زند و فریب می‌دهد. بالای شماست برمی‌خیزد. برایش پارساهای کوچک پیروزی هستند و او بزرگ‌ترین است که تئولوژی‌اش آموخته و همه چیز را می‌داند. ببینید کشیش‌ها تا ببینید آیا همین کارشان هست. اگر بخواهند بالاتر از شما باشند. آنگاه کشیش‌های درست نیستند که من خواهانم. کشیش‌هایی آرامی‌طلب می‌خواهم که با عشق به شماست و خود را در مقدس قربانی برای من تقدیم کنند و بگویند: "تو، محبوب‌ترین نجات‌دهنده‌ی من عیسی مسیح، همه چیز هستی. حالا تبدیل شده‌ای در دست‌هایم. این چنین راز بزرگی است که نمی‌توان باور کرد. می‌خواهم به خاطر تعجب سر زدم." همینطور با کوچک‌ام در هر تغییر شکل اتفاق می‌افتد. باید احترام داشته باشد، احترام برای من و تمام انسان‌ها. باید از آن‌هایی جدا شود که ایمان ندارند و عشق ندارند. نباید بخواهد محبوبیت پیدا کند، بلکه باید من را، پدر آسمانی، اول قرار دهد. "پدر آسمانی، تو مهم‌ترین چیز هستی، نه من. اگر بعداً هنوز دوست دارم چون چیزی ناپسندیده‌ای که در حقیقت است بگویم، این اهمیت ندارد. حقایق را اعلام می‌کنم و به پیام‌های حاوی حقایقی شما ایستاده‌ام. آن‌ها کلمات کوچک‌م نیستند، بلکه کلمات من هستند، کلمات پدر آسمانی در سه‌گانه‌ی مقدس. باید بر این فکر کنید، پسران محبوب کشیش‌ها که همه با غرور رویشان نگاه می‌کنند. او هنوز هیچ‌کس نیستم. ابزارم هست و به سوی قدسیت تلاش می‌کند.

به یاد آور، کوچک‌ام، که تو هم هرگز کامل نخواهی شد، که خود نیز اشتباهات داری و ضعف‌هایتو احساس می‌کنی. بنابراین من، پدر آسمانی، از شما خواسته‌ام تا به مقدس صددشواران در هفته‌ای یکبار بروید. جریان‌ها را منتقل کنید که از مقدس صددشواران جاری هستند. ضعف‌ها و نقص‌هایی دارید که با آن مبارزه می‌کنید، اما هرگز کامل نخواهید شد. چقدر بیشتر شما، محبوب‌ام، به سوی قدسیت تلاش می‌کنید، بیش‌تر ضعف‌هایتان را شناسایی خواهید کرد و عدم‌کاملیت خود را احساس خواهید کرد. تنها وقتی من، پدر آسمانی، دستتو بگیرم و تو رو از میان درختچه‌ها هدایت کنم، آنگاه می‌توانی به سوی قدسیت تلاش کنی. تصور کنید که پدر کنتنیک با شما کنار است و در میان بوته‌های خار دار راه می‌روند و بوته‌های خشک را چپتان گذاشته‌ام و علف‌های خشک را راستتان گذاشتید، آنگاه جلو برمی‌اید و هیچوقت عقب نمی‌توانی برگردید.

مورد مدرنیسم را دیگر ذکر نکنید. پسر عزیز روحانی من، شما راه طولانی طی کرده‌اید و از شما می‌خواهم که دربارهٔ زمان زیادی که در کشتزار مدرنیت گذراندی صحبت نکند، بلکه آن زمان گذشته را پشت سر بگذارد. شما اکنون زندگی می‌کنید و بسیاری از جریان‌های نعمتی دریافت کردید. شکرگزاری باید بیان شود، زیرا شما چنین هدایایی دریافت کرده‌اید که بدون این‌ها هرگز نمی‌توانستید خودتان راهی بیرون از این چمن زار خارش را پیدا کنید. قسم ضد مدرنیستی که یک بار سوگند یاد کردید شکست خورد. از آن نقطه به بعد وارد مدرنیت شدید شدید. هیچگاه اراده من آنچه انجام دادید نبود. شما در جریان وسیع شنا کرده‌اید و مومنان را در مقدس‌ترین غسل تعمید گمراه ساخته‌اید. چرا؟ زیرا توسط اسقفی که مسئول بودند، درست آموزش ندیده بودید، بلکه خودشان نیز مدرنیت داشتند. اکنون باید به طور متفاوتی عمل کنید تا آن زمان. گذشته است. شما با تمام دل و جانش این را پشیمان شده‌اید، همان‌طور که هر روحانی دیگر هم باید کند که سال‌ها در کشتزار مدرنیسم گذرانده‌اند. اگر شکرگزاری نباشد، روحانی نمی�بید توانایی پیشرفت بیشتر در قدسیتی داشته باشد.

هر روحانی باید عفت زندگی کند. این مهم است! وقتی دیگر میان روحانیون زندگی نکند، گناه به دنبال گناه می‌آید و زودتر یا دیرتر یک دریاچه از گناه‌ها خواهد شد. و هیچ روحانیی آن را نمی�بید. برعکس، حتی خودشان باور دارند که در حقیقت هستند: "من همه چیز را می‌دانم، زیرا تحصیل کرده‌ام. دیگران چیزی نمی�بند. من باید او را آموزش دهم." اما چه آموزشی است این؟ تعلیم به گمراهی و مومنان سال‌ها گمراه شده‌اند.

من شما را روشن کردم، پسر عزیز روحانی من، از طریق فرزند کوچک‌ام. آن بود که به او گوش ندادید، بلکه به من پدر آسمانی گوش دادید. این نمی�بید ادامه پیدا کند، زیرا من شما را از مدرنیت بیرون کشیده‌ام. شما آزاد شده‌اید از همه چیزها. شما اکنون روحانی هستید مطابق اراده و میل من. بنابراین می‌خواهم که همچنان به سوی قدسیتی تلاش کنید همان‌طور که فرزندان عزیز پدرم و مریم هم باید کنند. برای قدسیتی کوشش کنید، زیرا این مهم است تا انجیل را منتقل کنید، حقیقت کامل را انتقال دهید، زندگی خودتان در قدسیتی را انتقال دهید. همه چیزهایی که به آن‌ها تلاش می‌کنید مطابق میل من هستند. شما نمی�بید توانایی فهمیدن اینکه غیرممکن ممکن شود.

به نظر هم این برای شما غیرممکن است که کلیسا تغییر کند زیرا در لجن و گل گیر کرده‌است. اما من خداوند همه‌چیز، قادر مطلق، دانای تمام چیزها هستم، سه‌گانه‌ای که همه چیز را روشن می‌کنم و مطابق میل و برنامه خود مرتب می‌سازم. شگفت خواهید خورد از اینکه آینده چگونه در کلیسای جدید واقعی خواهد بود. باید بسیاری از آن‌ها را بیرون بکشم که هرگز اراده من را انجام نخواهند داد و با غرور پاسخ منفی دادند. شیطان به وسیلهٔ غرور دسترسی پیدا می‌کند. او آنان را محکم گرفته‌است و نمی�بید رها کند. تبدیل شوید، فرزندان عزیز روحانیون، تا بتوانید مطابق میل و اراده من روحانیانی باشید: خدمتکارهای کوچک متواضع، اما در دعا، فداکاری و مثال قوی!

به یاد داشته باشید، عزیزانم کوچک، که شما باید یک مأموریت جهانی را انجام دهید. شما می‌پندارید که این برای شما غیرممکن است. من با شما همدردی دارم. اما شما در دست من هستید و از طریق این دست از میان خارداران عبور خواهید کرد. پیشرفت برای شما هرگز آسان نخواهد بود. اما اگر پدر آسمانی و مادر عزیزتان به کمک شما بیایند، همه چیز بر حقیقت انجام خواهد شد.

عشق بر عشق، وفاداری بر وفاداری! راهت هیچگاه عقب‌نشینی نمی�باید بلکه همیشه جلو می‌رود. دعاهای کوچک و پرتابی در طول روز به شما کمک خواهند کرد وقتی که برایتان سخت شود، زمانی که فکر کنید توانایی جسمانی و روانی تان از دست رفته است. احساس خواهد شد که من یا مادر عزیزم دخالت کرده‌اند. شبانه‌روزه او برای زندگی گرانبهایتان در تخت مرا دعا می‌کند. هر یک از شما ارزشمند هستند اما همه ضعف‌هایی دارند ولی هم توانایی‌های زیادی دارید. این توانایی‌ها را به کار ببرید.

ترس نکنید، شجاع باشید. من را آنجا اعلام کنید که بتوانید حتی اگر برایتان سخت باشد. این دستورها را منتقل کنید. بسیاری از چیزهای نامطلوب برای شما خواهد بود زیرا نمی‌توانید تصور کنید گاهی اوقات شخص دیگر توسط حقیقت زخمی می‌شود. اما حتی در آن صورت مهم است که حقیقتم را اعلام کنیم و توجه نکنیم به اینکه آیا شناخته شده‌اید یا دوست دارید. وقتی دستورهام را منتقل می‌کنید، اغلب خودتان را نامحبوب می‌سازید زیرا نمی�باید شما را دنبال کند و چون تغییر نخواهد کرد. راه آسان، راه ساده است. مسیر سخت با سنگ‌های گلیده پوشیده شده‌است. اما من تان را گرفتار دارم زیرا دوست داشتم و از این مدرنیسمتان بیرون آوردم. شما منتخبان هستید. اما نمی�باید باور کنید. هدیه‌ام به شما بسیار بزرگ است. اما باید برای پیشرفت بیشتر کمک کند، چون عشقتان را جلو می‌برد. عشق و عاشقی با هم هستند.

چقدر مادر عزیزتان به شمات نگاه می‌کند! او بسیاری از فرشتگان را برای شما فرستاده تا بتوانید در این مسیر سخت ادامه دهید. هیچوقت تسلیم نشوید، حتی اگر بر ضعف‌های خودشان افتادید. کوچک ماندن مانند مادرم و خدمت کردن و دست‌دار بودن همه مهم است برایتان و برای دیگران. هرگز نمی�باید تسلیم شوید. به پدر فکر کنید. او هم شما را رها نکرد زیرا با کار شونشتات مرتبط هستید، چون واقعی‌ترین کار شونشتات اینست که کلیسای جدید امروز باشد.

و درباره هرولدسباخ چی؟ عزیزانم کودکان! همه آنجا در حقیقت خوابیده‌اند؟ آنجاست که اشک‌های مادر عزیزمان برداشته شد. اجازه ندادند او بگرید. آنها بیرون انداخته شده‌اند و شما هم بیرون انداخته شده‌اید زیرا در حقیقت هستید. این رهبر با هیئت مدیره‌اش حقیقتم را نخواهد فهمید. خودشان غرورمند شدند. شیطان آن‌ها را به دست گرفته‌است. بدخواهی علیهتان پیش می‌روند، عزیزانم کودکان. فکر کرده‌اید که چقدر از طرف مادر عزیزمان کوچک گله‌ام تعقیب شده‌اند؟ اما باید در برابر دشمنی و تمسخر مقاومت کند.

عزیزان، به محل عبادت من در هرولدسباخ بروید، چه قدر سخت هم بپندارید و وارد غاری شوید. آنجا امن هستید چون مادرم را می‌فرستم. و مادر عزیز شما آنجا شمای خود را برمی‌دارد زیرا که از شما دوست دارد اما نیز به خاطر اینکه نیاز به آرامش شما داره. آیا فرزند عزیزم، مسیح، نیازی به آرامش از جانب شما نداره؟ چگونه توسط این رهبر علنیاً مسخره شده است. آیا دردناک نیست؟ آیا برای همه شمای غم‌انگیز نیست که گله کوچک محبوب من آنجا تحمل نمی�ده شود؟ جریان‌های کامل نعمت تنها می‌توانند ریخته شوند وقتی دوباره آنجا ظاهر شوند.

این جمله، آنچه بر آنان تحمیل شده است، حقیقت ندارد. نمیبایست با حقیقت مطابقت داشته باشد زیرا قانون کلیسایی و قانون اساسی دو چیز متفاوت هستند. اینجا قانون کلیسایی مسئول هست. به آن توجهی نشده بود. در عوض از پلیس و کمک دادستان عمومی استفاده شد تا جایگزین قانون کلیسایی شود. شما اجازه داشتید که آنجا زانو بزنید و عبادت کنید و همچنین کلمات من را اعلام کنید، زیرا هر زیارتمند حق دارد که ایمان کاتولیک خود را جایی که مناسب است اعلام کند. آیا باید به عنوان یک زیارتگر خاموش باشیم اگر مادر عزیزم را تحقیر کنند؟ آیا پذیرفتن همه این‌ها چگونه انجام می‌شود؟ آیا باید چنین چیزی را بدون هیچ اعتراضی رد کنیم؟ من آنجا می‌روم و کافی هست؟ نه! شما باید مانند زیارتمندان که در غاری دعا کرده‌اند و قربانی شده‌اند، دعا کنید. آنها باید همگی آماده باشند تا اکنون با حقیقت ظاهر شوند و این قربانیان را بپذیرند تا گله کوچک من بتواند دوباره به آنجا برود چنان‌که می‌خواهم.

من هنوز علاقه‌مند هستم که رهبرم در حفرهٔ ابدی سقوط نکند. او در کنار حفره ایستاده است و همچنان می‌خواهیم او را نجات دهیم، همان او. چقدر تلخ برای من است دیدن اینکه چگونه به شر اطاعت می‌کند. چرا نمی‌توانید راه صلیب شیطانی اطراف کلیسای سنت مریا را ببینید؟ آیا این حقیقت دارد؟ آیا کلیساهای مریم همه چیز را به شما بدهد؟ آیا درست هست؟ آیا مراسم‌های سیاهانه‌ای در آنجا برگزار نشده است؟ آیا امروز از تعقیب کودکان که تجربه رؤیاها و مرگ داشته‌اند، خاموش می‌شویم؟ چقدر آنها باید تحمل کرده باشند و گله کوچک من اکنون چه مقدار تحمل می‌کند؟ تعقیب، مسخرگی، تحقیر، افترا، کذب، همه چیز را بپذیرند. و آن‌ها این کار را انجام می‌دهند زیرا که من، پدر آسمانی، در اولویت قرار گرفته‌ام.

چقدر شیرین مادرت به تو نگاه می‌کند، اما درد نیز در چهره‌ات موجود است. روی اینترنت ببینید که چگونه او کوبیده شد و چگونه صدایش خاموش شده‌است. دیگر نباید صحبت کند. تحت هیچ شرایطی ظاهر نشود. مکان‌های ظهور، جایی که مادرم ظاهر شده بود و هنوز امروز می‌خواهد ظاهر شود، ممنوع است. نه سخن گفتن و نه ظاهر شدن برای او مجاز نیست. «همه خیال هستند»، آنها می‌گویند. مادرم می‌خواهد فرزندان مریم خود را دوباره گرد هم آورد تا بتواند در قوت روحانی‌شان تقویت کند. آن‌ها باید از سوی مقامات مسخره شوند، زیرا مقامات می‌گویند: «نه ظهور و نه اعتراض وجود دارد، چون همه خیال است، هیچ چیز بیشتر نیست. این پیامبرانی هستند که به طرحی توسط پدر آسمانی فراخوانده شده‌اند». آیا چنین پیامبران خدایی ممکن است که کاتولیک واقعی را آموزش دهند و کتاب مقدس را کاملاً زندگی کنند؟ اعتراض‌ها افزودنی‌های جدید به کتاب مقدس در زمان بحران کلیسا هستند. آن‌جا کاملاً ویرانه شده‌است.

شما، مؤمنان، دعوت می‌شوید تا بپایید و شاهد باشید و اعتراف کنید. شما در خواب مرگ هستید، زیرا از خداوند سه‌گانه محبوب جدا شده‌اید. وقتی من را ناعرفی نمی�بریتن و حقیقت را منتقل نکرده و گرمایی خود را پرورش نداده‌اید، گناه می‌کشید. آرامشی روزمره برای شما است. چرا باید به طور متفاوت از دیگران رفتار کنم؟ در نهایت خوب دارم و وظیفهٔ من در یکشنبه انجام شده‌است. این کافیست برای من. در غیر این صورت می‌توانستم جهان را بر اساس میل خود لذت ببرم. و دیگری، او هم خوبی خواهد داشت. مقامات مسئولیت ایمان من را خواهند بردارید.

اما چگونه است وقتی که قدرت وجود ندارد، هنگامی‌که غلط‌نزدیک بودن پاپ غیرممکن می‌شود، زمانی‌که وی بی‌اخلاق شود و به کاتولیکیسم واقعی حمله کند و شروع به انکار عقاید کند؟ آنگاه چه باید کرد؟ آیا هنوز در حقیقت هست؟ آیا باید او را دنبال کنید چون رهبر بزرگ است؟ آنگاه مسئولیت خود را به او منتقل کرده‌اید، آنگاه آرامید. شما شخصاً برای ایمان خود مسؤول هستید، نه کسی دیگر. باید بدانید که کاتولیکیسم چگونه در دل‌تان ظاهر می‌شود. همه چیز را قبول می‌کنید؟ آیا گرم و آرامی شده‌اید و با هر کس تماس دارید؟ بسیار خوش است تا با همه تماسی داشته باشیم.

اگر کسی در عشق و حقیقت راه تک‌تک را برگزیند، اگر دشوارترین راه را انتخاب کند، آنگاه کار سخت می‌شود، زیرا باید کسانی که ایمان ندارند را قطع کرد. پس من نباید روی مسیرشان ادامه دهم. برعکس، راه من مهم است و راه من در حقیقت قرار دارد. باید خودم را کاملاً به خدای سه‌تایی تقدیم کنم و او را دوست داشته باشم و بالاتر از همه چیز قرار بدهم. نمی‌توانم خودش را ببینم که خوب کار می‌کنم. بیماری‌ها و صلیب‌های شما را مانند آنکه هستند بپذیرید. آنها با عشق توسط پدر آسمانی‌تان به عنوان یک هدیه برای شما داده شده‌اند، زیرا فقط در این صورت زیر صلیبی از پسرم قرار خواهید گرفت. باید پشت سر او برود و هرگز صلیبه‌اش را رها نکنید. چقدر سنگین‌تر صلیب شود، با بیشتر عشق آنرا بگیرند، خاصه در طول این قریب‌الوقوع. فکر کنید و اندیشید. دوباره و دوباره صلیبی را پذیرفت. اغلب نمی�اج می‌خواهید زیرا بیماری و سختی‌های زیادی به معناست. اما فقط در این صورت برای شما ارزشمند خواهد شد.

عزیزانم که بیمار شدید هستید، من از شمات دوست دارم، اگر بیماری‌تان را به من تسلیم کنید و آنرا با عشق تحمل کنید، من شما را بگیرم و تحت صلیب پسرم تسلیم کنم. مادرم را ببینید که تا آخر زیر صلیبی ایستاده بود و تنها کسی بود که کاملاً راهم، یعنی راه پسرم عیسی مسیح را دنبال کرد. هیچگاه به مأموریت جهانی نپذیرفت.

این مأموریت جهانی اکنون به شما، گله کوچک محبوب من تسلیم شده‌است. باید کمک کنید تا روح‌ها را از حفره با دعا، قربانی، توبه و کفاره نجات دهید. کفارم کنیم و بپرسید که در این جهان رحمت بر عدالت غلبه کند. اغلب عدالتی متفاوت است. سپس کسی که من رو نمی�اج می‌پیوند به اراده‌اش رها می‌کنم و آن از ارادتم تفاوت دارد. حفاظت کامل تنها زمانی داده می‌شود که شخص خود را تسلیم کنم و آنچه خواستارم هست انجام دهد و پشت سر من، پدر آسمانی در سه‌تایی برود.

من شما را بی‌پایان دوست دارم! شما را در هر وضعیت با مادر آسمانیم، همه فرشتگان و قدیسان، به نام پدر و پسر و روح‌القدس مبارک می‌کنم و محافظت می‌کنم. آمین. عشق بر عشق، وفاداری بر وفاداری، این است که برای تمام شما آرزو دارم. آمین.

منابع:

➥ anne-botschaften.de

➥ AnneBotschaften.JimdoSite.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید