عیس گفت: «قومم، شیطان در مار آدم و حوا را به خوردن میوه درخت دانش خوب و بد فریب داد تا بگویند مانند خدایان خواهند شد. شیطان بر غرورشان حمله کرد تا مثل من در دانستن دربارهی خیر و شر باشند. پس از خوردن آن میوه ممنوع، آنگاه فهمیدند که عریان هستند و به خاطر گناه خود از خدا پنهان شدند. حتی امروز هم شیطان همچنان با برانگیختن غرور مردم برای اداره زندگیشان بدون من حمله میکند. غرور شما است که شیطان را تحریک میکند تا تو را فریب دهد و نپردازید به اعتراف، گویا خوب هستی و گناه نکردهای. شیطان بزرگترین دزدکار و دروغگوست. هر چه بگوید برای اینکه از من علیهی خودت گناه کنی، باور نداشته باش و او را با آیات کتاب مقدس که من کردم پاسخ دهید به فریبهایش. بر فریبها تأمل نکن یا هیچ ترس یا اندیشهای نسبت به آن ندار و در من اعتماد داشته باش تا لطف و آرامشی برای روحت فراهم کنم. هدایایی را بر تو میریزم، و همهی نیازهایتو را تأمین میکنم. بیشتر از هر چیز عشقی در دل خود برای من و همسایهاشان مانند خودش دارید. باید بسیار دعا کنید تا با تمام شرارت جهان مبارزه کنید، و فرشتگان مرا فرستادم تا شما را از شیاطین محافظت کنند. شر فقط جایی که مردم خوب هیچ کاری نمی�ده یا کارهای بدی میکنند موفق است. با داشتن دلای که من را به شدت دوست دارد، تنها برای انجام اعمال خیر دعوت خواهید شد نه عملهای شریرانه. فریبها تا زمان مرگ شما همراهتان خواهد بود، اما همیشه در کنارت هستم تا تو رو بر راه درست به سوی آسمان هدایت کنم. فقط از کمک من با نام مرا درخواست کنید و شیاطین از تو میروند.»