مقام ظهورها، صبحانه
(مارکوس): (مریم مقدس در جایی که اکنون تصویر او قرار دارد، بر روی ستون بتنی مقابل چشمه، مکان اولین ظهور خود را نشان داد. زیبایی داشت، تاباننده بود. مردم و من دو ساعت متوالی تسبیح خواندیم تا منتظر وی باشیم. بسیار زیبا میخندید. وقتی آمد به من سلام کرد:)
(مریم مقدس)"- ستایش خداوند عیسی مسیح باشد!".
(مارکوس) "- همیشه ستوده شود. مریم مقدس چه میخواهد از ما؟"
(مریم مقدس)"- من نماز را آرزو دارم. بیشتر نماز! نماز عشق, نماز ایمان، نماز اعتماد".
نمازی که با دل میگویند، آن است که به نعمتهای پدر میرسد".
(مارکوس) "- چه چیزی را در این مکان میخواهید انجام دهیم؟"
(مریم مقدس)"- اولین چیزی که من از اینجا آرزو دارم نماز است، سپس به شما گویم چه میخواهم".
(مارکوس) "- در کجای ظاهر شدن خود را انتخاب کردهاید؟"
(مریم مقدس)"- اکنون لازم نیست که آنرا نشان دهم، زیرا من در چند مکان مختلف اینجا ظاهر خواهم شد!".
(مارکوس) "- آیا میخواهید یک کلیسا در اینجای داشته باشید؟"
(مریم مقدس)"- بله، من آرزو دارم!"
(مارکوس) "- مادر آسمانی، آیا کمک میکنید تا ما سیناک را در اینجا بسازیم؟"
(مریم مقدس)"- بله، همیشه به شما کمک خواهم کرد، چنانکه وعده دادهام!"
(مارکوس) "- آیا چیزی دیگر از من میخواهید؟"
(مریم مقدس)"- برای مداخلهی قدیسان به آنان دعا کنید!"
(مارکوس): (پس از انجام این کار، مریم مقدس به من گفت)
(مریم مقدس)"- بیایید و مرا دنبال کنید.
(مارکوس): (مریم مقدس چپ رفت و من او را بدون دوری از چشمهایش دنبال کردم. مردم، در فاصلهای خاص، پسازمن آمدند. بعداً خواستار شد که زانو بزنم و زمین را بوسه کنم به عنوان تعویض و عبادت برای سهگانهی مقدس).
(مریم مقدس)"- زمین را بوسه کنید، در تعویض و عبادت برای سهگانهی قدسیترین".
(مارکوس): (من همانطور که خواستید کردم. (مانند آنچه درخواست کرده بودیم.) سپس مریم مقدس همچنان در هوا حرکت میکرد، بدون اینکه پشت خود را به من نشان دهد، و بر روی یک فرورفتگی کوچک آنجا فرود آمد، سپس بالای دشت شناور شد. او را دنبال کردم و به سمت فرورفتگی رفتم و پیش از آن زانو زدند. سپس به من گفت:)
«مریم مقدس» - در جلوش نگاه کنید! زمین را با دستهای خود سوراخ کرده، جایی که نشان میدهم!".
(مارکوس): (مانند آنچه خواستید کردم. همه چیزهایی بود که یک دسته خاک مرطوب و لایهدار دیدیم. آن را سوراخ کردم و ناگهان آب شروع به جاری شدن از حفره با فراوانی کرد. مریم مقدس را تماشا کرده و پرسید آیا خوب است. گفت:)
«مریم مقدس» - ادامه دهید! ادامه دهید!".
(مارکوس): (تا زمانی که به من گفت خوبی دارد، حفاری را ادامه دادم. آب حالا با فراوانی جاری شد، از فرورفتگی کوچک عبور کرد و سپس به یک جریان کوچکی از آب نزدیک آنجا پیوست. مریم مقدس به من گفت:)
«مریم مقدس» - اولین کسی باشید که این آب را مینوشید! آن را بگیرید، نوشید و بعداً دیگران را نیز تشویق کنید تا همین کار را انجام دهند".
(مارکوس): (مانند آنچه مریم مقدس از من خواست. در ابتدا آب لایهدار بود و بهطور عجیب بویی داشت. آن را نوشیدم و سپس او را تماشا کردم که با لبخندی گفت:)
«مریم مقدس» - به فرزندانم بگوید که میخواهم آنها یک تخت برای بیمار در این مکان بسازند، و آب دیگر نیز تغییر مسیر دهد.
به این منبع برکت ویژهای میدهم، و از اکنون آبی که از آن جاری است بسیاری از بیماریها را درمان خواهد کرد، و این علامت ایست که به فرزندانم نشان میدهد از عشق بیحد و مرز من برای همه فرزندانم، تا خداوند را بزرگوار کنیم!
آب چشمهای را برکت دادهام تا تمام فرزندانم بتوانند از آن نوشیدن و روحشان و بدنشان درمان شوند. از بیماریهای خود و گناهانشان شفا یابند.
همه کسانی که با ایمان و اعتماد به این منبع کوچک میآیند، برکت بزرگی را از دل من دریافت خواهند کرد!"
(مارکوس): (مریم مقدس دستهای خود را پایین آورد، پرتوهای روشناییای که آب چشمه را نفوذ کرده بود! سپس دوباره دستهایش را جمع کرد و به من دعوت کرد تا با او «پدرمانه» بپراییم. ما یکدیگر را دعا کردند، و بعداً گفت:)
(مریم مقدس)"-این منبع از امروز برمیخیزد که معجزانه است. و همه کسانی که تسبیح میگذارند و با ایمان و عشق از آن نوشیدن، لطفهای بزرگی برای روح و بدن خود دریافت خواهند کرد!
با سلامت برو، پسرم! امروز دیگر چیزی نمی�خواهم".
(مارکوس): (سپس آهستهای از بین رفت و به بالای فیرمان برگشت)
آن روز - ساعت 6:30 بعدازظهر
"- من شما را مبارک میکنم، عشق میورزم و محافظت میکنم. راهنمایی میکنم و همه شرها از شما دور نگه دارم، با دست خودتان حفاظت میکنم. دعا کنید! دعا کنید!"