پسران و دختران عزیز، امروز دوباره با عشق دوگانه از دل پاک من میخواهم هر یک را زیر پردهای از عشق خود پوشاند.
پسران و دختران عزیز، من دروازه آسمانی هستم که همیشه باز است! من شواهد زندهٔ عشق خدا برای شما هستم!
کسی که به دنبال یک شواہد آمده، اینجا آن را دارد: - من مریم، غفلت از مفهوم بیعیب و نقص، مادر صلح، شواهدی هستم که خدا برای شما میدهد تا بدانید او پدرتان است، و که او شما را میدارد.
هر کس که یک صلیب سنگین بر دوش دارد، بیایید کنار من بگامید! حضورم به عنوان مادر، پسران و دختران عزیز، وقتی نمی�دید صلیبی را کاهش دهیم یا رنجهایشان را کم کنیم، حداقل، وجودم برای آنها نیرو خواهد داد تا با خدا پایان یابند.
خدا حتی امروز نیز میخواهد یک خانهای پیدا کند که در آن زاده شود، یک دل که شما را پذیرفته باشد، پسران و دختران عزیز.
آن شب سرد در بیتلحم، خورشید ما بسیار خسته بود. احساس میکردم بیشتر و بیشتر که لحظه تولد کلمهٔ خدا رسیده است، زیرا من در تماشای شیرین، در دعا عمیق بودم، و دیگر حس کردم که آن لحظهایست که جهان توسط نور غیرقابل دسترسِ خدا زخم خورده باشد.
سنت یوسف، شریک پاک من نیز بسیار خسته و عرقدار بود. در آفتاب سوزان روز را پیاده رفتیم، و سرانجام وقتی بیتلحم را دیدیم، بیهوده برای یک جایگاهی جستجو کردیم که ما را پذیرفته باشد.
مردها با چنین خشونتی به در خانههایشان کوبیدند روی چهره ما، که سختیای بود که آنها با ما رفتار کردند و بر ما تأثیر گذاشت.
چه چیزهای غمیده را دیدیم در راه! چه چیزهایی از خودخواهی دیدم آنجا. تنها خیرخواهی یک بیخانمان فقیر، که در خیابان بود، به ما نشان داد یک غار نزدیک جایی که ما پناه بگیریم. آنجاست، پسران و دختران عزیز، که با ekstazi از عشق عمیقی که من را در دعا گرفت، زاده کردم آنکه نجاتدهنده اوست, که برای شما آمده بود تا نجات یابد، و هنوز امروز بین شما است، در اقرار.
در آنجا نالهای کودکانه شنیده شد؛ یوسف از خوشی لرزید، و فوراً آواز فرشتگان را شنیدم که به خدا برای آمدن نجات جهان شکر میگویند!
چون یک پرتو نور از کریستال عبور میکند بدون شکستن آن، همینطور پسرم عیسی از رحم من بیرون آمده تا دنیا را زاده کند، بدون شکستن پاکی و بیداغتاری من. بدینسان عیسی که در تابه بود، بدون پوشاک، بدون عشق جهان، بدون لوکس یا ظاهری، برای اولین بار میان شما آمد.
چشمان یوسف و چشمهایم با اشکها پر شدند، نه به این دلیل که بیتوجهی بودند که ما را در نظر نگرفتند، بلکه از صلح شیرین و خوشبختی روح برای تماشا نجات میان ما.
ولی حتی امروز نیز، فرزندان عزیزم، من با شریکم سنت یوسف به دروازه قلب بسیاری میزنیم، اما همانند آن روز در بیت لحم، در بیشتر خانوادههایشان نمیتوانم وارد شوهم.
آنها نمی�یستند که کسانی بودند که زندگی کردند و خدا را نادیده گرفتند، و بسیاری امروز نیز نمی�یستند که من را نادیده گرفتن، قلب پسرم را به شدت زخم میزند.
و همانگونه که خدا ابتدا گلهداران را فراخواند، مردم فقیر و متواضع برای اولین بار عیسی را بشناسند، همینطور امروز نیز خدا همچنان به انتخاب سادهدلان، پاک دلها، متواضعان ادامه میدهد. و این است که قلب پاک من برای آنان یک علاقه خاص دارد.
فرزندان عزیزم، آیا میخواهید دیگر دروازهای بیت لحم برای من باشید؟ اگر نمی�یستید، فرزندان، دعا کنید! دلهایتان را به من باز کنید!
اگر اجازه دهید که در شما عمل کنم، فرزندان عزیزم، یک کریسمس بینظیر برای شماست که همیشه آنرا در قلب خود ثبت خواهید کرد. و نزدتان خواهم بود هر بار با میانجیگری بزرگتر و حفاظتی بیشتر من.
بیش از همه، بچههای عزیزم، تسبیح بخوانید! عیسی در هر خانوادهای که تسبیح میخواند زاده میشود! عیسی آنجا مهمان نیست. او شخص اصلی است، سرپرست خانوادهای که روزانه تسبیح میخواند.
تسبیح بخوانید، بچههای عزیزم، در خانوادههایتون و مبارزه کنید، پایداری کنید تا مانند آن زمان در بیت لحم باشد: - یک غار فقیر و متواضع بود اما صلحی که جهان نداشت.
خانهاش هم، بچههای من، حتی اگر فقیرترین و سادهترین خانهای باشد، ولی اگر عیسی و من برای تسبیح در آن زندگی میکنیم، او را خواهد داشت صلحی که جهان ندارد.
امروز، کسانی که مرا در راز محشورم بیداغت نگاه میکنند، شما را، بچههای عزیزم، دعوت میکنم تا ببینید چقدر خدا برای من کاری کردهاست، چون دلتم باز کرد. و همین رحمت و لطف، بچهها، خدا میخواهد در دل شما قرار دهد! دلتان را به خدا باز کنید، و خدا بر شما و خانوادههایتون حکمرانی خواهد کرد!
روحالقدس، نَفَسِ عشق الهی، میخواهد جانتان را پر کند، و میخواهد، بچههای عزیزم، شما را به شاهدانش از عشق تبدیل کند!
توها را همه در نام پدر. پسر. و روحالقدس مبارک میکنم. و حالا دستمالها*تون رو بلند کنید و تسبیحهایتون رو به من، بچههای عزیزم.(وقفه)
این برکت را میدهم، برکت صلحم، برکت دل محشورم بیداغتم، برکتی ویژه از دل محشور و پاکم. برکت برای بیماران، برکت برای رنجیدهها، غمیدهها، ضعیف در ایمان، ترک شدهها. در نام پدر. در نام پسر. و در نام روحالقدس".
*(یادداشت - مارکوس): (مریم مقدس بود که ماه گذشته از بچههای خود خواسته بودند دستمالهایی برای برکت دادن به او آورند)
پیام مسیح پروردگار ما عیسی
"- من هستم جوبیل روحها! نام من. مقدس و مقدّس است! فرزندان عزیز، من، یسوع، در این لحظه نیز بر روی مندیلیهای شما مبارکتی میریزم. سکوت کنید، من به شما مبارکت خواهم داد و هر یک از شماست.(سکوت طولانی)
من حقیقت هستم!
کسی که صدای من را بشنود در کذب نمی�یدهد و گناه قلب نکرده است. کسی که خود را به مراقبت من سپرد، مانند یک بز غنم اطاعتکننده، زندگی ابدی خواهد داشت!
قلب مقدس من با شدت میتپید و از لطف و رحمت برای شما پالسیده است. بله، وقتی که به من فریاد بزنید، میتوانید بگویید: - لطف! زیرا من هستم لطف، من هستم عشق ابدی! و من از شما دوست دارم, فرزندان عزیز! بیایید من را پرستش کنید!
من با شماست و شما را به قرن جدید و هزارهای که در حال باز شدن است، به امید میبرم. من یسوع امید هستم! هر کس بر من اعتماد کند نابود نخواهد شد، بلکه برای همیشه زندگی خواهد کرد!
دقت کنید، فرزندان عزیز، که دعاهای شما خالی و بیدل نباشد، بلکه دلتان را به شکل من درآورید تا تغییر یابد زیرا من یک محبت خاص، یک عشق ویژه برای شماست.
فرزندان عزیز، خون مقدس خودم را ریختهام که شما را شست و پاک سازد و بتوانیم با پدر ابدی خودتان را در کتاب نجات ثبت کنیم. بسیاری از آنها هستند که اینجا میآیند اما هنوز کتب مقدس من، کلام من، انجیل من را نمی�یدهاند تا بخوانند و زندگی کنند.
به شما میگویم، فرزندان، چشمهایتان با تلخگی پر خواهد شد، حتی درد بزرگ، وقتی که پس از رفتن خود به پیش من بیایید و من آنچه را که در حیات شماست زنده نکردهاید نشان دهم: - کلام من.
پس فرزندان، حالا اینجا روی زمین زندگی کنید با کلمت من! کلمه من که خلاصه میشود به این صورت: - خدا را از همه چیز بیشتر دوست دارید و همسایه خودتان را مانند اینکه من هستم. و همچنین، فرزندان عزیز، چقدر بارها من و مادرم در دروازه شما کوبیدهاید تا برای من پناهگاهی، خانهای، دلی پیدا کنیم که بمانیم، اما... نیافتیم.
اهمیت ندارد که قلبت پر از گناه باشد! حتی اگر بیشتر گناه داشتهباشی از اقیانوسها (وقفه) جمعاً! اگر یک حرکت خیرخواهی و دوستی برای من دارید، بچههایم، عجایب در شما خواهند کرد. (وقفه) حتی اگر زیباترین گل دنیا را پیدا کردهباشی، هنوز هم خداای بیشتر از من. دوستدارتر نیافتهاییدی.
همچنان، عزیزان بچهها، میخواهید خودتان را کُره و کور کنید. پیش من، اما... صداهایم را به همه شما خواهند فرستاد تا دوباره راه خوب برگردیدم. زودا! تمام!! حقیقت را خواهند دید، و به خاطر این حقیقت, مرا فراخواندهاند، و من بازخواهم گشت.
میخواهم زخمهای دوستی من را در قلبت چاپ کنم تا قلبت، عزیزان بچهها، مانند قلبم باشد، سوراخ شده، باز، آزاد، سخاوتمند، برای ریختن آب دوستی بر بسیاری از بچههای فقیر و رنجکشیدهٔ من. و نیز ریختهاند، بچههایم، مثل خون دوستیتان, که محبتتانت است، خیریتی شما، به کسانی که نیاز دارند دعا، کسانی که نیازمند بسیاری از اتحادهای آنها هستند، کسانی که نیاز دارند بسیار روزهگو باشند، کسانی که نیاز دارند تا بروند و هر چه لازم باشد بگیرند.
میخواهم قلبتان همه مانند من باشد زیرا من هستم باران خدا! من هستم آن کسی که گناه جهان را امروز برداشته، و هنوز میبرد. زودا، در غلبهی دل مادرِ پاکیزهام و قلب مبارک من، همه گناه از زمین را کاملاً برمیدارم، اما... عزیزان بچهها، ادامه دهید راه رفتن، دعا کردن و ستایش کردن تا قلبت همیشه برای دوستیتان باز باشد.
بیشتر همه به قداس مقدس مراجعه کنید، اگر ممکن است هر روز. بسیاری میگویند: - زمانی ندارم که به قداس بروم! اما شما وقت دارید هیچ کاری نکنید. شما هرروز وقت دارید تلویزیون TV' را ببینید که آنقدر دوستش دارید، اما شما وقت ندارید برای مراجعه به من در تابوتک، تا منم را ستایش کنید.
جانبی، در لحظه مرگ نمی�ی میتواند بگوید که قدسیت رسیده است اگر متوجه شود که طی زندگی خود از قداس من'ام بیاحترامی کرده است.
پس به من برگردید، برهبان خوب!
بیشتر با پدر مقدس، پاپ، جان پلIIم، تنها و واقعی رهنمون باقی مانده برای رهبری گلهام، و کشیشانی که به او متحد هستند، تا دلهای شما هرگز از حقیقت' را دور نشود، بلکه همیشه با قدسیت پوشیده باشید که از روح مقدسم میآید.
من امروز همراه مادر پاک من برکت دهیم به شما، خانوادههایتان، دیوسیزهای تان که شاه, خدا و خداوند'ام هستید. من هم هر یک از شماست را و همه جامعههایی که از آنها آمدهاید برکت میدهم، بنابراین با برکتیپدر. پسرم و روح مقدسمن تاج گذاری میکنیم شما.
سلام به شما! (توقف) در سلام مقدس مادرم, و قلب من بمانید! در صلح بمانید".