در این روز هزاران نفر از مردم مختلفی در ایتاپیرانگا بودند. من تا به حال چنین جمعیت زیادی را دیده نیستم. بسیار دشوار بود که به کلیسا برسیم زیرا خیابان پیش خانهام پر از مردم بود. صبح زود وقتی برای رفتن به حمام بیرون آمدم شیطان مرا حمله کرد. چون بیمار هپاتیت بودم، خیلی سخت بود تا بگردم چرا که دردهای شدید میکشیدم. هنگامیکه وارد حمام شدم دیم با ناخنیهای خود شروع به فشرده کردن شکمی من کرد. احساس خفگی کردم و دیگر نمیتوانستم تنفس کنم چون دردی غیرقابل تحمل بود. او مرا گفت،
ای کس! تو بیعقلی! از تو نفرت دارم چرا که باعث آمدن همه این مردم برای دعا شدهای. الان میخواهم توی را نابود کنم!
کمک خدا و مریم مقدس را خواستم و او با خشم بسیار رفت در حالیکه فریاد زد و خیلی زودی همه چیز تمام شد و دیگر هیچچیز احساس نکردم. از پروردگار و مریم مقدس شکرگزاری کردم که مرا یارتی کردند.
هنگامیکه مریم در بعدازظهر ظاهر شد، بسیار زیبا بود همراه با پسرش عیسی مسیح و سنت جوزف. سهتای آنها پوشیده از لباسهای طلایی سلطنتی بودند، همراه بسیاری قدیسان و فرشتگان آسمانی. به نظر میرسید که تمام آسمان آن روز عصر در ایتاپیرانگا فرود آمده باشد. یک دیدنی بود، زیبایی غیرقابل توصیف. مریم همان کسی بود که پیامی را مرا داد:
سلام با شما باشد!
عزیزانم، من ملکه صلح هستم. مادر خدا و مادرتان هستم. در سلام بمانید، زندگی کنید بهصورت آرامشبخش. دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.
بچههای عزیزم، هر یک از شما را دوست دارم. دوباره از آسمان آمدهام تا صلح و عشق پسرم عیسی مسیح را به شما بدهم. چقدر دل من پاک است که توی رو در اینجا ببینم. همهی شماتن را با دست مادرانه خود پذیرفتهام. بچههای عزیزم، دوباره از تو میخواهم: آیا عیسی را دوست دارید؟ خودشتان را به او بدهید، بچهها. او تمام زندگی هر یک از شما است. بدون او هیچی نیستید. بدون او در این دنیا و دنیای بعد هم خوشحال نخواهید بود.
به یاد داشته باشید، بچههای عزیزم، که آسمان برای شماتن منتظر است. برای بهشت مبارزه کنید. من ملکه تسبیح مقدس هستم. مادر همهی بشریت هستم. پروردگار شما را با سنت جوزف و تمام دنیا برکت دهد، بچهها، و تبدیل شوید!
زمانها، فرزندانم، بسیار سخت است، اما اگر کلام خدا و پیامهای مقدس من را زندگی کنید، مطمئن باشید که در راه درست قدم میگذارد. از گناهات خود پشیمان شوید! دوباره میگویم: برزیل، برزیل، میخواهم تو را نجات دهم. برزیل، برزیل، برزیل دل پاک من. برزیل که در برنامههای خدا است.
وای به حاکمان بد وای به کسانی که مردم خدا را ستم میکنند وای به کسانی که کودکان کوچکم را رنج میدهند و آنها را شکنجه میدارند. عدالت خدا برای آنها بسیار بزرگ خواهد بود که پشیمانی نمی�برند. با خدا بازی نکنید، حتی کمتر با آنان که او را خدمت میکنند، زیرا خدا بر آنها با خیرخواهی و عشق نظر دارد. بنابراین فرزندان عزیزم، همه برادرها و خواهرهای خود را احترام بگذارید.
فرزندانم، دوباره میگویم: دل من از خوشی پر است. چند قلب به خدا باز شدهاست.
فرزندانم، با خدا وفادار باشید. این درخواست من است، فرزندانم. این درخواست من به عنوان مادر است. از پسرانش که کشیش هستند تشکر میکنم که در اینجا باشند. یاد داشته باشید، پسرانی که کشیش هستید، که روز دوم مه را فراموش نخواهم.
پسرانم، دوباره به شما میگویم: وقتی بخواهید حضور من را به خاطر بسپارید، ماه را ببینید، زیرا عیسی خورشیدی است که در روز روشنایی میدهد و من نوری هستم که شب روشنایی میکند تا به شما نشان دهد خدا با شماست، چون ماه زیر پایهای من است. من زن پوشیده از آفتاب هستم. خدا مأموریت دادهاست سر شیطان را خرد کنم. فرزندانم، برای آخرین بار آمدهام، اما به شما میگویم: هرگز تو تنها نخواهم گذاشت. همیشه با هر یک و همه پسرها و دخترهای من که به دل پاک من مراجعه میکنند، هستم.
فرزندانم، وقتی در فاتیما به سه چوپانی کوچکم لوسیا، فرانسیسکو و جاسینتا ظاهر شدم، پیشگویی کردم که لحظات سخت برای قلب کلیسا نیز مانند جهان خواهد آمد، اما بیم نکنید. آنها که بر من اعتماد دارند هیچ چیز از ترس نیستند. فرزندان خدا میدانند چگونه با پایداری در برابر لحظات سختی مقاومت کنند. زودتر یا دیرتر انسانیت به خاطر گناهات خود پاکسازی خواهد شد. خدا یک پاکسازی بزرگ برای کل جهان فرستادهاست؛ اما، فرزندانم، این پاکسازی برای خوبی شما است. بدین ترتیب، بیشتر خدای را جلال میبخشید و خواهید دانست چگونه نام مقدس او را تقدیر کنید.
من همیشه در اینجا، ایتاپیرانگا حضور دارم. خدا به محبت من را برای شما که بسیار، بسیار، بسیار دوست دارید، اجازه داد تا در اینجا، ایتاپیرانگا باشم. عشق زندگی کنید. همیشگی برادرانه و برادران واقعی در مسیح، پسر عزیزم.
پس از گفتن این کلمات، مریم مقدس به نظر میرسید که با پاپ شخصی صحبت میکند:
ای پاپ محبوبم، چقدر رنج کشیدهای، اما من همیشه همراهت هستم تا تو را آرام کنم. ای پاپ محبوبم، بیمناک نباش. رنجهایتو زود پایان مییابد و از پسرم عیسی پاداشی بزرگ دریافت خواهی کرد. عشق عیسی و عشقی که به عنوان مادر دارم را به همه بیاورید.
مریم مقدس با نگاه کردن به من گفت:
پسرم ادسون، تا این لحظه از تمام آنچه برای من و پسرم عیسی کردهای تشکر میکنم. همچنین مادرت را هم متشکرم که بسیار کوچک و متواضع است، او نیز توانست با ایمان و عشق همه آزمونها را تحمل کند.
امروز به شما نشان دادیم چه کاری ایمان و دعا متحد شده با قربانیهای و تعزیرات ارائهشده به خدا میتواند در زندگی برادرانتان انجام دهد. دیدید: تمام این مردم که امروز برای قربانیانی که بدون هیچ گونه عقبنشینی از راه ایمانی خود، حتی وقتی مجبور بودند تحقیر شوند، آزار داده شوند، بدنام باشند و مورد انتقاد قرار گیرند، بهخصوص زمانیکه آنها را دیوانه یا دروغگو میگفتند.
چهای که امروز اینجا رخ داد برای همیشه در تاریخ آمازوناس و یاد مردم شهر باقی خواهد ماند. در اینجا پسرم عیسی معجزات بزرگی در زندگی همه کسانی که ایمان دارند و میدانستند قربان شوند، دعا کنند و خود را به خدا تقدیم کردهاند، با عشق صلیب هر روز قبول خواهند کرد. امروز از شما یک قربانی دیگر برای نجات و تبدیل برادرانتان درخواست میکنم. آیا آنرا پذیرفتهاید؟
پاسخ دادم به او، بله!
سپس به من گفت:
پس از ترک امروز برای سه ماه مرا نخواهید دید. این قربانی را ارائه کنید که بسیار بزرگ خواهد بود تا برادرانتان که عشق خدا را رد کردهاند و با خودشان گناه میکشند، بهسبب آنها گرایشی دارند که تحت نظر رحمت او قرار بگیرند اما از سوی عدل او در نتیجه گناهان ترسناکیشان جذب شوند.
این قربانی را ارائه کنید که از شما درخواست میکنم برای کسانی که خطر دیدن چهره محبوب پسرم عیسی برای همیشه ندارند، زیرا تنها یک قدم دورتر هستند تا به آتش جهنم بیفتند. بسیاری از شمای که اینجا هستید در این خطر افتادن دائمی قرار دارید. از دیدن معجزات و زیبایی خدا و آسمان صرف نظر کنید تا دیگران روزی فرصت پیدا کنند آنها را ببینند.
مریم مقدس با نگریستن به پسرش عیسی گفت:
بین، پسرم، همه فرزندانش کوچک که برای احترام و تقدیم دعاهای خود و عشقشان اینجا آمدند. اما این احترام، این دعاها و این عشق را من به تو میدهم، هر چیز را به تو میبخشم و از تو میخواهم آنها را برکت دهی!
عیسی با توجه کردن به درخواست مادرش مقدس همه مردم حاضر در ایتاپیرانگا را برکت داد. دوباره به تمامی افراد حاضر در ایتاپیرانگا سخن گفت: :
همیشه برای او دعا کنید، فرزندانش محبوب، زیرا خداوند وی را تعیین کرده تا شما را در این زمانهای سخت برای کلیسا هدایت کند. میگویم به شمای: در آخر، قلب بیعیب من برتری خواهد یافت، همراه با قلب مقدس پسرم عیسی و قلب پاک مادرش جوزف ویرجین. و به شمای محبوب گویم که وقتی پیروزی قلوب مقدس ما آید، قلوب ما در آسمان این شهر ظاهر خواهند شد، در جلال روشنایی مانند همه جهان. پیام آخر من برای تمامی شما است: خداوند پروردگارمان را دیگر بیاحترامی نکنید، زیرا او بسیار بهتازگی بیاحترام شدهاست. برکت میدهم تمام شمای: با نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین!
از آسمان برای آخرین بار آمدهام، اما به شما فرزندانش کوچک گویم: همیشه همراه شمای خواهم بود!
وقتی این بند از این سرود را که قبلاً توسط او به مادرم مریم مقدس آموخته شدهبود، خواندم، با نگریستن به من با یک چشمانداز مادری که تنها وی میتواند داشتهباشد، خداحافظی گفت:
خداحافظ...
و آهسته، او، عیسی و سنت جوزف، همراه با تمامی گروه فرشتگان و قدیسانی که حاضر بودند به آسمان رفتند. قبل از اینکه برای همیشه ناپدید شوند دیدم وقتی مریم مقدس نعمتها را از دستهایش بر روی مردم ریخت.