مریم با عنوان پناهگاه عشق مقدس میآید. دختر من، امروز به تو میآیم تا کنفیدانت، پناهگاه و مادر تو باشم. برای ستایش و تقدیر بزرگ از عیسی آمدهام."
"آمدن من به نزد تو باید هر گونه ترس یا شکی که در دل داری را دور کند. لطفا بفهمید که بسیاری هستند که دربارهی ظاهر شدنهایم به تو داورانند، اما ایمانشان نامشخص و اقتدارشان سرد است. این دلیل آنست که نیاز دارم تا به نزد تو بیام و از طریقت برای تحویل دادن نعمتی و پیام من در سراسر زمین بیایم. اگر دلها با عشق مقدس متقن بودند، شک نمیتوانستند کرده و اشتباه پیدا میکردند. وقتی پسرم بازگشته باشد - چنانچه خواهد بازگشت - بررسی پایان یافته و شادی شروع خواهد شد. تا آن زمان باید به صبر نسبت به کافران ناخوشایند ادامه دهید. بعضی بسیار دوست دارند باور کنند اما از هجو ترسند."
"اما امروز با یک پیام مهمتر از آرام کردن دل تو دردناک آمدهام. دربارهی گفتن من به تو که تصویرم، پناهگاه عشق مقدس، معجزانه است، شک کردهای. میپرسید چگونه معجزیست. دختر عزیزم، اولاً آن را با اینکه دستت رو برده و هدایت کردم در اجرایاش معجزانه شمردهام . سپس به تو گفتم که شیطان از دعا 'مریم پناهگاه عشق مقدس برای ما داعی کن' فرار خواهد کرد. همین عنوان خود یک پناهگاهی روحانیست. هر چه بیشتر این دعای کوتاه را تکرار میکنی، عمیقاًتر من تو رو در دلم ببردم. آنرا همیشه بر لبها داشته باش. جانهای مردم را در زمینههایی که به کمبود عشق آسیبپذیرترند متقن خواهم کرد. برای نجات جانها آمدهام؛ نه تا دیدنسازان را دلسوز کنم، اما چون تصویر من درمان روحانی میآورد، صلح هم همراهش خواهد بود."
"لطفا علامت صلیب بر دستم رو ببینید که نشاندهنده یک عقیدهی هنوز اعلامنشده است. آن نشانهای از رنج من با پسر عزیزم در ساعتِ شوق و مرگ اوست."
"آمدنم برای تو بسیار چیزها دارم. 'بله'ت آرامشی و خوشیام است. برکت میدهم به تو."