۲۰۲۴ آوریل ۱۷, چهارشنبه
تسلی بخشیدن قلب پدر
پیامی از مادر مبارک ما و خداوند عیسی به خواهر آماپولا در نیو براونفلز، تگزاس، آمریکا در ۱۲ آوریل ۲۰۲۴

برای فرزندان من بنویس –
منم، مادر آسمانی شما، ملکه و پناهگاهتان.
به قلب من بیا، ای کوچولوهای من.
به خانهای که پدر برای این زمانها برای شما آماده کرده است و قلعهای که برای شما مهیا شده بیایید.
در قلب بینقص من پناه بگیرید و نترسید.
چرا قلب بینقص من پناهگاه مطمئن شما، دژی است که از شما محافظت میکند؟
چون هدیهای است از پدر، پسر و روحالقدس مقدس خدا – به شما داده شده در عشق، با عشق و از طریق رنج عظیم بر صلیب و در پای صلیب. دو رودخانه درد که در قربانی بزرگ و جبران خسارت به قلب پدر متحد میشوند.
این هدیه را رد نکنید، فرزندان من. فکر نکنید غیرضروری است.
هر نعمت و هدیهای که از قلب پدر بیرون میآید کمکی برای شماست، نشانه عشق او به فرزندانش، محافظتی در برابر نقشههای دشمن و فرصتی برای همکاری با طرح او، ارادهاش. [۱]
هدیای او را تحقیر نکنید، فرزندان من.
وقتی صحبت میکند، چون باید گوش دهید – زیرا صدایش عشق است. وقتی میدهد، باید بگیرید، زیرا هدیهاش همیشه عشق است.
فرزندان من - شما حداقل - هدایای او را دریافت کنید، همه چیزهایی که از قلبش، از دستانش میآید را قبول کنید، چون آنها گنجینههایی هستند. و در تمام آنها هدیه بینهایت، کاملاً مقدس و بسیار زیبای پسرش، عیسی وجود دارد.
همانطور که او در دادن سخاوتمند است، ای کوچولوهای من، به شما یاد میدهم که در دریافت کردن سخاوتمند باشید.
این عمل پذیرفتن آنچه را که او انتخاب میکند بدهد تواضع است، ایمان است، اطاعت است. سه عمل و فضیلت روح شما که شما را به اراده کاملش پیوند میدهد، که شما را به قلبش متحد میکند.
قلب پدر. [۲]
فرزندان من، هنوز عمق بینهایت قلب او، خوبی و رحمت غیرقابل درکش را نمیدانید.
فرزندان من، بیایید و در قلب من زندگی کنید، قلب مادرتان، و من به شما نشان خواهم داد - با عیسیام - قلب پدر؛ تا اینکه بیشتر دوستش داشته باشید، ممکن است او کیست را بشناسید، و همراه من عشق و پرستش و اعتماد خود را به او تقدیم کنید. چقدر آرزو میکنم که او را محبوب و مورد ستایش قرار دهم، ای کوچولوهای من. بیایید و این شادی را به من بدهید. [لبخند ملایم]
نگاه کن، فرزندان من، چه چیزی در اطراف خود میبینید؟ فروپاشی جامعه، کلیسای من، خانوادهها، روحهای فرزندان من. ای بیچاره، ای بیچاره فرزندان من. ای بیچاره، ای بیچاره کلیسا. چه مقدار رنج غیرضروری ، ای کوچولوهای من. چقدر زیاد.
قلب مرا میشکافد. باعث خونریزی آن میشود.
دوباره نگاه کنید، فرزندان، و قدرت بزرگ و سلطهای را که دشمن ما بر تمام آفرینش دارد ببینید. تاریکیای که در حال فراگرفتن فرزندان من است، و وحشت - وحشت – از دیدن این تاریکی نه تنها اطراف کلیسای من - بدن روحانی پسر من - بلکه بیرون آمدن آن از درون آن [۳] ، فوران کردن آن از کسانی که به فرزند من خیانت کردهاند و از کسانی که هرگز متعلق به او نبودهاند. [۴]
چقدر این تاریکی قلب مرا زخمی میکند، فرزندان، بیرون آمدن آن از کلیسای من، شکل گرفته و فراخوانده شده برای محافظت و توزیع نور الهی حقیقت.
اکنون کجا است این نور، فرزندان من؟ آیا میبینید که چقدر کمرنگ شده است؟
این نور باید از هر روحی به درخشش درآید - خلق شده برای پیوند با این نور تا ابد.
تاریکی عظیمی که اکنون بر تمام خلقت سایه افکنده، فقط تاریکی دشمن نیست، تاریکی حملات و نیرنگها و نقشههای او، تاریکی دروغها و فریبهایش نیست.
این فقدان و رد نور خداست در قلب فرزندان من، در خانوادهها، در کلیسای من است.
چه نعمتهای زیادی از نور – از عشق او که برای شما نوری آفرید – رد شدهاند، ای فرزندان من. چه تعداد.
چقدر کمکهایی از بهشت، از قلب پدر رسیده است که رد شده، غیرضروری تلقی شده و توسط کلیسای من پذیرفته نشده است.
چه بر دل پدر گذشته است. [5]
ای فرزندانم، به من کمک کنید تا این دل را تسلی دهم. به من کمک کنید تا درد او را تسکین دهم.
به شما نشان میدهم که چگونه فرزند واقعی او باشید – فرزندانی که او را به عنوان پدر ابدی و مهربان بشناسند، شایسته تمام عشق شما، اطاعت کامل شما، اعتماد شما، لبخند شما باشند. [لبخند ملایم]
"لبخند" جانی است که همه آنچه را که پدر برای شما مقدر کرده با عشق و اعتماد میپذیرد، بداند که تمام کارهایی که او انجام میدهد و اجازه میدهد بخشی از طرح او برای شماست – و برای همه برادرانتان – تا شما برای ابد با او یکی شوید.
ای فرزندانم، به شما یاد میدهم چگونه این لبخند را به او تقدیم کنید - که ایمان شما و تسلیم شدن به اراده او است - که او را تسلی میدهد و لبخندی بر لبانش میآورد. [لبخند]
به شما یاد میدهم چگونه در میان غمها و دردتان، در میان ترسها و اضطرابهایتان، در میان تاریکی و سردرگمی فراوان این تسلی را به او تقدیم کنید:
پناه ببر به قلب من. به عیسی من نگاه کن. با دلی سخاوتمند همه آنچه را که پدر میفرستد و به شما عطا میکند، دریافت کن.
هدیههای او را تحقیر نکنید.
با من، همه آنچه را که برای این ساعت عظیم مقدر کرده است، بپذیرید.
عزیزانم، ای کودکان کوچک قلب من، ارتش دلاور من [6] – دوستتان دارم.
اجازه دهید شما را در نور الهی بپوشانم که از قلب پدر میآید، از طریق قلب سوراخ شده عیسی من، از طریق عمل و قدرت روحالقدس خدا، و آن در قلب بینقص من ساکن است.
ای فرزندانم، نترسید.
من همیشه به شما کمک خواهم کرد. همیشه، ای کوچولوها.
من شما را برکت میدهم و از شما دعوت میکنم تا وارد پناهگاه قلب من شوید… [لبخند ملایم]

[عیسی ادامه میدهد]
… این قلب [7] – تنها مکانی در تمام خلقت که هرگز مانعی بر سر راه اراده من قرار نداده است؛ قلبی که همه فیض مرا، همه نور مرا دریافت کرده است، قلبی که من را به طور کامل پذیرفته است. قلبی که خودم از آن به عنوان پناهگاه خود دریغ نکردم، به عنوان جایگاه آرامش من. قلب خودم گوشت و خون خود را از این قلب بسیار مقدس، بسیار پاک، بسیار ملایم، بسیار زیبا گرفت. ای فرزندان من، همانطور که من کردم عمل کنید.
زیرا در این قلب همیشه من را خواهید یافت، و فقط من. [لبخند]
خوشا به حال کسانی که وارد این پناهگاه میشوند.
خوشا به حال کسانی که سخنان او را میپذیرند، زیرا آنها سخنان من هستند.
خوشا به حال کسانی که او را دوست دارند و از او تجلیل میکنند، زیرا آنها در عشق و احترام با تمام آسمان متحد میشوند.
هدیههای من را تحقیر نکنید, ای فرزندانم.
به آنها نیاز دارید.
شما را برکت میدهم، ای فرزندان من.
در من بمانید.
دوستت دارم.
عیسی تو +
پادشاه تو، فرماندهات.
آمین. من میآیم.
[1] با «فیض و هدیه» منظورم این است که او نه تنها به فیض تقدیسکننده و همه فیوضات واقعی اشاره دارد، بلکه به هدایای کاریزماتیک مختلف و تمام کلمات نبوی، نشانهها، مأموریتها و اقداماتی که او میفرستد نیز اشاره میکند.
[2] با اینقدر عشق و احترام گفت! خیلی زیبا بود.
[3] تصویری که وقتی او این کلمات را میگفت به ذهنم آمد، بدنی بود که سلولهای سرطانی بیشتر آن را فراگرفتهاند و بوی تعفن ناشی از این سلولهای سرطانی. هنوز سلولهای سالم در بدن وجود دارند، اما بوی تعفن سلولهای سرطانی بر تمام بدن پخش میشود، بنابراین شناسایی سلولهای سالم دشوارتر است.
[4] من این را تمایز بین کسانی که زمانی در ایمان خود صادق بودند اما اکنون به آن خیانت کردهاند و کسانی که عمداً برای نابودی کلیسا نفوذ کردهاند، میفهمم.
[5] با غم زیاد و خشم مقدس گفته شد - باعث میشود بفهمیم رد کردن فیض او چه تأثیری بر قلبش دارد.
[6] او این را با لبخند و غرور مادری گفت – ارتش او.
[7] پسر در مورد قلب مادرش صحبت میکرد - وقتی "این قلب" را گفت، با چنین شدت عاشقانهای بود که سعی داشت زیبایی و عظمت قلب او را منتقل کند. واقعاً نمیتوانم کلماتی پیدا کنم که به خوبی بیان کنم چگونه این کلمات را گفت. توصیف آن دشوار است، اما مرا تحت تأثیر قرار داد.