سلام عیسی من که همیشه در مقدسترین بدن حاضر هستید. شما را دوست دارم و از اینکه امروز با شما هستم، خداوند، سپاسگزاری میکنم. شکر خداوند برای همه نعمتهای که به ما عطا کردهاید، خدایمان. از باران و آبوهوایی گرم نیز سپاسگزارم. لطفاً مردان را که این هفته در بازدید هستند، مبارک بفرماید. دلهای ما را تغییر دهید عیسی تا بتوانیم مانند آنچه شما میخواهید عشق ورزیم. عیسی، لطفا با (نامها حذف شده) همراه باشید هنگامیکه تصمیم میگیرند کجا باید بروند و چه کاری که از آنهاست دعوت کردهاید. من میدانم او برای اینکه ملک دیگری نافرجام شد ناراحت است اما میداند اگر در ارادهی شما بود، اتفاق نمیتوانست افتاد. لطفاً قدمهایشان را هدایت کنید تا هر تصمیمی که بگیرند با ارادهی شما هماهنگ باشد. به برنامهی شما برای آنها اعتماد دارم، خدایمان.
“دخترم، از دیدار تو در عبادت حضور من در مقدسترین بدن سپاسگزاری میکنم. دوباره خستهای دخترم. بر من آرامش یاب و مرا تجدید خواهی کرد.”
بدن مقدس.
سپاس خداوند.
“به فرزندان خود که دنبالم هستند و بارهای سنگین برای آنها که هنوز دنبال من نیستند تحمل میکنند، توصیه میکنم تا در شب بیشتر استراحت کنند اگر ممکن باشد. روزانه کار زیادی باید انجام دهیم و نیاز دارم از فرزندان نورمن بهروزشب استراحت بیشتری بگیرند. این ضروریست تا در طول روز آرامش داشته باشند و صلح من را به دیگران بدهند. همچنین برای آنکه فرزندان من قادر باشند به تحریکهای من توجه کنند، مهم است.”
عیسی، از اینکه بیشتر استراحت نمیتوانستم پشیمانم. باید میکردم و میدانستید که خواستهاید تا چنین بکنم. به نظر میرسد زمان کافی برای انجام همه کارها در این شغل مصرفکننده و استرسزا نیست اما در دل من میدانم فقط نیاز دارم بیشتر به شما اعتماد کنم و همه چیز را بر عهدهی شما بسپارم. واضحاً هنوز یاد نگرفتهام که چنین بکنم، خدایمان. مشکلات زیادی در کار وجود دارد که روزانه پیش میآیند و مهلتهای بسیاری داریم که با کمبود نیروی انسانی مبارزه میکنیم تا آنها را به پایان برسیم. لطفا کمک کنید کاریها بیشتر روانتر انجام شود و ما بتوانیم بیشتر به شما اعتماد کنیم و تنش نکنیم. من بسیار نیاز دارم به یاریی شما و نعمتهای شما، خدایمان، برای اینکه عادت دادن همه چیز به شما را کسب کنم، خاصه هر مسئلهای. در کار خداوند خیلی پراکنده است و با جلسات فراوان و وقفههایی که میآیند، تمرکز بر وظیفهٔ بعدی یا شخص بعدی تلاش زیادی نیاز دارد. خدایمان، من کاملاً آنچه هستید نمیتوانستم باشم و بسیار پشیمانی دارم که چنین کندوآمیزی هستم. قبلاً بیشتر به دیگران تشویقکننده بودم و درکمندتر و صبورتری بودم.
حس میکنم خواستههای این شغل بر دل و روح من تأثیر زیادی گذاشتهاست. لطفا کمک کنید تا در طول روز کاری آرامتر باشم، عیسی. چگونه باید بشوم آنچه که شما میخواهید باشم، خدایمان، میان چنین فوضى؟
«دخترم، هر وضعیت را به همان شکل و زمانی که پیش آمده است به مراقبت خود بیاور. فرزندانم را چنین آفریدهم تا بر یک چیز در زمانی تمرکز کنند. تنها میتوانید چیزی را در لحظهٔ حاضر انجام دهید و تمرکز کردن روی همه کارهایی که باید قبل از پایان مدت مشخص شده انجام شوند، یعنی تمرکز روی کاری است که آینده دارد. البته یکی نیاز به دانستن اینکه چه مهلتهایی نزدیک هستند و برنامهریزی بهترین ممکن برای وظایفی که باید انجام شود تا اهداف خود را برآورده کند، اما من خاصاً در مورد وضعیتای صحبت میکنم که کسی نگران آنچه لازم است باشد، نه برنامهریزی کردن آن. نیاز دارم فرزندانم متمرکز باشند و با هدف مشخص هدایت شوند، و مهمتر از همه آرامش داشته باشند میان طوفانهای زندگی. وقتی بهطور مداوم توسط دیگرانی که برنامهای نداشتهاند متوقف میشوید باید بپرسید من چه چیزی را برای شما کردن یا گفتن خواستهام. اگر نیاز دارید محیط خود را کنترل کنید تا کار انجام دهید، آنرا کنید، حتی اگر در باشد یا وارد یک اتاق جلسات شوید. داشتن ساختار بیشتری در روزتان بهتر خواهد بود. دو ساعت از هر روز را اختصاص بدهید برای قراردادها، دو ساعت برای جلسات، دو ساعت برای همکاران و دو ساعت پاسخ دادن ایمیلها. بدین صورت (به عنوان مثال) بیشتر ساختار خواهید داشت و احساس نخواهید کرد که مثل باد در هوا میچرخید. یک روز دیگر میتوانید ۲ ساعتی را صرف برنامهریزی کنید، ممکن است شنبههای و جمعهها. بدین ترتیب کارآمدتر خواهید بود و از بخشهایی از زمان بهتری بهرهگیری خواهید کرد. من میدانم که بعضی روزها پر از جلسات هستند اما در روزهایی که کمتر جلسه دارند این راهنمایی را دنبال کرده و من به شما کمک خواهم کرد. وقتی ۸ ساعت گذشته باشد، بررسی کنید چه کاری برای فردا لازم است، برنامهای بسازید تا آنرا پیگیری کنید و سپس خانه بروید. به شما کمک میکنم کارآمدتر باشید، و بعضی چیزها هم انجام نخواهند شد. این خوبه دخترم چون خیلی کار برای یک نفر نیست. ارادهام که سختکوشی کنید، متمرکز بمانید، آرامش داشته باشید و در شامگاه وقت دارید با خانواده خود و کاریهایی که باید آنرا پیش از حرکت شما انجام دهید. انتقال اتفاق خواهد افتاد چه توانایی داشتن همه کارها را برآورده کرد یا نه و چه خستگی یا عدم آرامشی بودید. این چیزهایی را به تو میگویم تا کمک کنم برای اینکه خوب باشد.»
متشکریم خداوند که چنین برنامهای ساده و مشخصی به من دادید. آنرا اجرا خواهم کرد و امیدوارم کار کند. باور دارم شما باید مداخله کنید تا این کار کند چون حقیقتاً «آتشهای دائمی» برای خاموش کردن وجود دارد و بهترین برنامهها اغلب وقتی برنامهٔ روزانهام هستند انجام نمی�دهد. احساس میکنم که «خود من نیست» و اگر تو باشد خوبه اما اکثر اوقات به نظر میرسد چیزی و کسی علیه من کار میکنه.
«فرزندم، همانطور که گفتهای. همین دلیل است که باید همه چیز را به من سپارید چون قویتر هستم و نمیتوان از برنامههای خود منحرف شد مانند انسانها. خدا هستم و هیچ چیزی نمی�د میتواند مانع موفقیت من در اجرای برنامههای خود برای فرزندان خویش شود با این حال، مگر اینکه اراده آزاد شما باشد. اما وقتی کسی هر کار، مشکل، موضوع، انتخاب و تصمیم را به من سپارید، آنها مایم. با هم کار میکندیم و هنگامی که چیزی از جانب فرزندانم به من داده میشود، خوب انجامش دهم. برنامهای که برای تو طراحی کردهام رو عملی کن تا همه چیز روان برود. خواه دید فرزندم، برایت خوبی خواهد شد و چشمانداز جدیدی پیدا خواهی کرد.»
ممنون یسوع. امیدوار هستم و بسیار سپاسگزارم.
«پسرک، این یک درس روحانی مهم است که باید آن را توسعه دهی تا به صورت معمول درآورد. میخواهم هر موضوع، انتخاب، تصمیمگیری، پروژه یا کار را بدون توجه به کوچک بودنش به من بیاوری و از راهنمایی و هدایت من بخواهی. بگو: «عیسی، چه کاری میخواهید که در مورد این انجام دهم؟ چیه چیزی که میخواهم دربارهی این بگویم؟» منتظر باش تا راهنمایی را بشنوی. صبر کن تا به راهنمایی و هدایت من رسیدی. اکنون بسیار شوریده است. تمرین رفتن درون قلبت در طول روز چندین بار رو انجام بده. وقتی زمان سختی بر تو بیاید، این تمرینی که میکنی مهمترین چیز خواهد بود تا بتوانی باز باشی برای راهنمایم و با آرامش مواجه شوئی آنچه به نظر دیگران آشوب است. آرامشی که داری، ترکیبیت، توانایی فکر کردن با روشنفکری و پاسخ دادن به راهنمای من برای زندگی کسانی که اطرافت هستند بسیار مهم خواهند بود. همین دلیل است که تو را در جایی میگذارم تا این تمرینی رو یاد بگیری و در هر شرایطی از آن استفاده کنی. گوسفندی، موقعیتهایی که در آینده با آنها مواجه خواهی شد به عنوان بخشی از مأموریتای که پدرم و من بر عهدهیت گذاشتهام، بدون اینکه بتوانی صدای مرا بشنوی و قلب و ذهنت را آموزش دهی تا هر لحظه روزت راهنمایی مرا بخواهد، انجام نخواهم داد. میخوام بسیار از تو خواستار هستم، دخترم، ولی من میدانم که توانایی یادگیری این کار رو داری. اگر چنین نبود، نمیتوانستم اینکار رو از تو بپرسم. مادرم به تو کمک خواهد کرد. او هر روز زندگیاش را در همین شیوهی دعا و وحدت با ارادهام گذرانده است. نه آنکه من عیسی فکر میکنم که نمی�بایی تصمیمهای خودت رو بگیری، از حکم خوبتی که به ت دادم استفاده کنی، چرا که البته توانایی اینکار رو داری. مسئله نیست، بلکه وقتی زمان سختیها در اوجشان بر تو و جامعهیت بیاید، هیچکس قادر نخواهد بود تا با آن مواجه شود و همزمان برای فرزندان من که زخمی، ترسیده و به کمک بسیار فیزیکی و روحانی نیاز دارند خدمت کند. بدون مرا همه فرار خواهند کرد و از برادرانههایشون پنهان میشوند چون نیازمندیهای زیادی در پیشت خواهد بود. ولی با تو خواهم بود تا هر کارتی را هدایت کنم و راهنمایی کنی. برای دریافت این راهنما، دخترم، باید قلب باز و ارادهی باز داشته باشی تا ارادت ت به مرا ملحق شود. ما قبل از انجام مأموریت باید در یک قدم قرار بگیریم تا آنرا همانگونه که پدرم میخواهد انجام دهیم. تو و من چنین متحد خواهیم بود
آنکه ما مانند دو شریک رقص خواهیم بود که با گامهای، حرکتها و جهت یکدیگر آشنا هستند تا بهطوریکه همراه هم روانه، آرامشیافته و با چنین وحدت، چنین مقصد و چنان زیبایی حرکتی میکنیم که ازهم جدا نشویم و هیچ سوالی دربارهٔ شریک بودن تو و من حتی ظهور نخواهد کرد. دیدی، فرزندم؟ این همان راه است که میخواهم همه بچههای نورم بهطوری باشند. بدینساز بسیاری روحها لمس خواهند شد، زندگیهای زیادی تغییر خواهد یافت و تمام خدمت با عشق بزرگ، آرامش و شادی انجام خواهد گرفت. گوسفندی کوچکم، این رقص، اجرای وظایف خود در هماهنگی کامل با من وجود در اراده الهی است. میخواستم همه بچههایم از آغاز زمان بهطوری زندگی کنند، در اراده الهیم، در دل مقدسم، در قلب تریتی مقدس. بیامید نزدمن، بچهها. تمام چیزها را بهدست من سپردهاید. همه چیزهای جدید خواهند شد. ما کار میکنیم، زندگی میکنیم و عشق میورزیم، من درون تو و تو درون من. بدینساز وحدت و زندگیهای مشترک که خدا پدر قصد داشت آنها را بازسازی خواهد کرد. این یک سبک زندگی در عصر صلح خواهد بود، اما از بچههایم میخواهم که کسانی هستند که مرا میشناسند و دنبال میکنند تا بهطوری زندگی کنند و کامل سازند حالا، چرا شما نمونههایی برای دیگر بچههایم خواهید شد وقتی توبه کرده و دوباره در آغوش من برگشتهاند. باید این سبک را الان یاد بگیرید، بچهها، چون ما دنیا را همانگونه که پدرم قصد داشت آنجا بازسازی میکنیم. آرامش باید حالا در دل شما حاکم شود تا بچههایم صدای مرا بشنوند، راهنمایی من و دنبال کنند. گفتم «من را دنبال کنید» نه بهطوری کلی بلکه بهطوری واقعی و ملموس در هر لحظه از روزتان. چرا که برای دنبال کردن من بهساز عمومی به سوی آسمان باید مرا در همه تصمیمها، انتخابهای، مشکلاتی که پیش تو قرار میگیرد دنبال کنید. چون نیاز است تا بسیاری گام کوچک بردارند تا یک مایل راه بروند، بیشتر برای پنج مایل و بسیار بیشتری برای چند مایل، نیست اینچنین فرزندم؟
بله، خداوند. البته هست.
«اما گوسفندی کوچکم، اگر کسی اولین گام را نمی�برد و دومین و سومین گام را، اگر بعد از چند گام نشستن کند، خسته یا ناامید برای ادامه راه، نخستین مایل تکمیل نخواهد شد. پس دیدی، چنین است در زندگی روحانی. هر گامی با یسوعت مهم است و بهطوریکه من را بهساز کامل کردن مأموریتهای تو بر زمین نزدیک میکند. اما باید شروع کرد. حتی اگر کوچکتر از گامها بردارید، پیشرفت هست، نیست اینچنین؟»
بله، البته است، خداوند.
«پس میبینید که حتی گامهای کوچک مثبت هستند. اگر از من هر مشکل، هر نگرانی و تصمیمی را به دست نمی�یرد اما مثلاً ۱۰ تا از ۳۰ روز اول و بعداً ۱۵ تا از ۳۰ روز بعدی بدهید، با گذشت زمان فرزندم شما عادت خواهید کرد که در همه چیز چنین کنید. این برایتان طبیعی خواهد شد، همانطور که میگویید، و به غیر از آن عجیب خواهد بود. آنچه من میگوم این است که شروع کنید. اگر تصمیم بگیرید: «عیسیس، این کار خیلی سخت است. نمیتوانم انجام دهم.» درست خواهید داشت اگر سعی کنیم تنها با خودتان انجام دهید. اما اگر مرا برای کمک دعوت کنید و شروع کنید، هر بار که به یاد آورید مرا فراخواندهاید، آن تصمیم یا مشکل را به من سپردهاید، گامی در راستای صحیح است. (راستایی که میگویم، ارادهی من) وقتی این فرایند تسلیم کردن همه چیزها به من شروع شود، آموزش واقعی آغاز خواهد شد. ما بر درسهای اعتماد، ایمان، امید و عشق کار خواهیم کرد، خیرخواهی نسبت به همسایهها، حقیقی خیرخواهی، زیرا اعمال شما در ارادهی من برایتان و دیگران انجام میشود. اوه فرزندانم! چه افقهایی از ایمان را بر روی کسانی که با مرا شروع به راه رفتن کنند باز خواهند کرد، دست در دست هر لحظه روزانه. چنین رشد در قدسیت نتیجه خواهد بود، زیرا روح شما، دلتان، ارادهی شما و زیبای فکران شما با خدایتان متحد میشود، خالق و لرد همه چیزها. راه به قدسیت تنها
با این اتحاد قابل انجام است، چرا که من تمام قدستی هستم. هیچ قدسیتی بدون مرا وجود ندارد. هر چه بیشتر با قدستیم متحد شوید، آنقدر از طریق شما جاری میشوم. آیا دیدی فرزندم؟ چقدر کار وحدت به ارادهی من مهم است؟ ممکن است بگویند که این مهمترین کاری از همه چیزها است زیرا همه چیز دیگر از این اتحاد جریان دارد. همین دلیل بود که خود را در قدس مقدس برای تو دادم، تا با شما متحد شوم. باید قلبتان را هر لحظه روزانه به مرا باز کنید تا این وحدت را تغذیه کنیم. باید یک اتفاقی باشد که هر لحظه و همه روزها رخ دهد تا کاملاً با من واحد شوید.
اراده الهی است. فرزندان من، فکر کنید به دنیا شما با بسیاری از مردم که متحد در ارادهٔ الهیم زندگی میکنند. آیا این یک جهان موعود برای تخریب خواهد بود اگر فرزندانم چنین زندگی کنند؟ البته پاسخ این سوال را میدانید. نه، نخواهد بود. این عصری از نافرمانی نبوده بلکه عصرِ اطاعت است. اطاعت به خداوندت، به احکام من، به قانون من، به عشق من. یک واقعیت کاملاً متفاوت با آنچه حالا زندگی میکنید خواهد بود. پس شروع کنید فرزندان تجدید حیات. این روش جدید را از هر روز آغاز کنید و همه چیزها را که اتفاق میافتد به من بیاورید. درخواست جهتگیریم کنید. برای صلحم درخواست دهید. خواستار روشنایی فکری شوید. پرسید چه آرزوی قلب مقدسم در هر وضعیت است؟ سپس، کار، تصمیم یا انتخاب خود را بر اساس راهنمای من و طریق عشق انجام دهید و تجدید حیات از دل شما شروع کنید. کمیکمی دوباره زنده خواهید شد و بدینسان روح القدس میتواند روی زمین تجدید کند. فرزندان من، حتی اگر دیگران این روش زندگی را آغاز نکنند، حتی اگر دنیا خودتخریب شود (که اگر اجازه دادم اتفاق خواهد افتاد ولی نمی�ب!) چه چیزی از وحدت با اراده الهیم شما را دچار خسارت کرده است؟ درست است، هیچ چیزی برای گمشده اما همه چیز برای کسب. پس فوراً شروع کنید و آنچه میتوانید امروز آغاز کنید به فردا موکول نکنید زیرا هر قدم پیش در زندگی روحانی ترقیست فقط شروع کنید فرزندان من و بقیه را بر عهدهٔ من بگذارید.”
عیسی، خواهرم دربارهٔ ملک دچار ناامیدی شده است. آیا چیزی برای او میگویی، عیسی؟
«بله، فرزند کوچک من. از ناراحتی دخترم آگاه هستم و احساساتش را حس میکنم. درخواست دارم که امیدوار بماند. به من امید وار باش و در من و طرح من اعتماد کن، زیرا کامل است. این معنا دارد که طرح من برای خانوادهاش کامل است و میتوانست بر آنکه بهترین مکانی که نیازهای همهشان را تأمین کند، اعتماد کرد. به او بگو تا از من عیسی درخواست کند تا هدیه ملک مناسب برای خانوادهاش بدهد. وقتی فرزندانشم هدایا میدهم – و من آرزو دارم این کار را انجام دهم – کامل اهدا میکنم. دقیقاً میدانم چه چیزی که خانوادهشان نیاز دارند، هم اکنون و در آینده دارد. فرزندانی نمی�برند چه چیزهایی خاصی در آینده خواهند داشت، زیرا تنها من آگاه از آینده و آنچه برای هر کدام است. بهترین را برای همهی فرزندانشم آرزو دارم. (نام حذف شده)، فرزند من، بدان که عیسی تو میداند نیازهای تمام شما اکنون و همیشه خواهد بود. دقیقاً میدانم جایی که باید بروید و بهترین چیزهایی که برایت و شوهرت هستند را دارم. درخواست دارم تا ادامه دهی به دعا کردن. دعا کن تا اراده من انجام شود و شوهرت باز باشد در برابر اراده من و خانوادهتان را مطابق با آن رهبری کند. من رویدادهایشان زندگیاتون را هدایت میکنم. من شوهرت را هدایت میکنم. درخواست دارم که به من اعتماد کامل بدهی، تا همهی کارها سریع انجام شود. منتظر امیدی تو در من هستم. منتظر آرامشِ تمام آنچه اطرافت رخ میدهد هستم. تنها باید از من خواستار صلح و اطمینان باشی و ارادهات را مطابق با اراده من شکل دهی. هر چیز خوب را برایت در دل و ارادتم دارم. صبر کن، فرزند عیسی تو. به من «بله» بده، دختر من. دوست داریم و آرزو دارم که نعمتهایم و هدایایی بر تو بارانده بکشم. فقط منتظر «بلهات» و اعتمادت هستم، شیرینم. دوست داریم و در دستِ عیسی تو را نگهداری میکنم. سر خودت رو بلند کن، اکنون. چشمهایتو به آسمان ببر. روی عیسی تو تمرکز کن. همه چیز خوب خواهد شد. برات بوسه میزنم. از تو پذیرایی میکنم. تو را ثابت و محکم نگهداری میکنم. دختر محبوب من هستی و دوست داریم. در من اعتماد بکن، همانگونه که من بهت اعتماد دارم. برای من ارزشمند هستی.»
مرسی عیسی. چقدر تو ما را دوست داری، عیسی. مرسی از این کلمات تشویقی زیبای برای خواهرم.
«به خاطرت است، دختر من. دوست دارم و خانوادهات تمامش رو دوست دارم. خانوادهتان یک خانوادهی ایمان و محبت بودهاند تا نسلها پیش. خانوادهتان برای من و پدرم ارزشمند هستند. در خانوادهتان بسیاری از قدیسان وجود دارد. به آنها بگوید که مداخله کنند، زیرا منتظرند تا درخواستاتِ شما را بشنوند و کارشان را شروع کرده و نعمتهایشان را از آسمان فرستاده و برای تمام نیازهایتون در پای تخت پدرم مداخله کنند.»
مرسی، عیسی، به خاطر هدایایی که بسیار هستن و پشتیبانیای که تو میدین برای ما وقتی کارهایتو روی زمین انجام میدهیم. تو خیلی خوبی با ما هستی و هر یک از نیازمان رو در نظر داری. مرسی، خداوند. من تو را دوست دارم. من تو را ستایش میکنم. من تو را تسبیح میگویم.
«فرزندم، تو دربارهی درخواستی که (نام حذف شده) ازت خواسته است فکر میکنی؟»
بله، خداوند، من هستم.
«از این موضوع نگران نباش، چون من دلیلهای خودم دارم که او بگوید بهت این رو. وقتی تو امشب با او صحبت میکنی، بیشتر روشن خواهد شد. این کارو برام بده و من راهنمایی کنم. ازتو خواستهام که او را با (نام حذف شده) متصل کنی. او نمی�یده که وی در (جایگاه حذف شده) زندگی نکند، فقط میدونه که یک ارتباط بینشون هست و او از آنجا است. بگوید بهت چه چیزی گفتم تا تو بفهمی. من فرزندانم رو برای کمک کردن یکدیگر استفاده میکنم بجای اینکه همه جوابها را بدهم. بدین طریق اجازه میدهم فرزندانم در مأموریتهایی که بهشان دادهام، با هم همکاری کنند. این ارادهی من است که همه با کمکهایشون درون حوزهٔ زندگیشون شرکت کنن.»
بله عیسی. مرسی برا راهنماییت. خداوند، (نام حذف شده) فقط بهمن خبر داد از عمل همسرش در جمعه. لطفاً با او باش و وی رو درمان کنی تا سریعتر به خانهاش برگردد. خدای تو را برای شهادتِ محبتشون ۶۵ سال ازدواج برکت بده. چه زیباست!
«بله، فرزندم. شاهدی که آنها از محبت دادهاند و همچنان میدهند در جهان تأثیر زیادی گذاشته است.»
ای خداوند، لطفا ما را در سفر آینده محافظت کنید. به (نام پنهان شده) کمک کنید تا پرواز هواپیما را با خوشی تجربه کند و از آن ترس نداشته باشد. بر جامعهمان نعمتی بفرستید چون که این زمان مهمی است که با هم میگذرانیم. لطفا ما را در یادگیری، اشتراک گذاری و رشد در عشق و وحدت تحت پناه مادر مقدس کمک کنید. به ما روح تودهٔ، باز بودن، عشق و هماهنگی با تو، یکدیگر و ارادهٔ تو بدهید. خداوند، هر درس مهمی که میخواهی برای این زمان از ما بگیرید را آشکار سازید. لطفا همیشه در ارادهٔ الهیت باقی مانیم. همه برنامههای تو را به انجام برسانیده و ما را از آن جلوگیری نکنید تا موانعی بر سر راه ارادهٔ تو و قصدت برای زندگیمان نباشیم. تشکر میکنم، عیسی که این فرصت را فراهم کردهاید تا با جامعهی جدیدی که تشکیل شدهاست دعا کنیم، یاد بگیریم و اشتراک گذاری کنیم. به ما حکمتِ تو، عیسی، صلحِ تو، عشقِ تو، اعتمادِ تو بدهید تا در هماهنگی کامل با تو، خداوند حرکت کنیم. ستایش میکنم چون اجازه دادهاید که عضو جامعهی مادرت باشیم. از این نعمتی بزرگ سپاسگزاریم و اگرچه اهمیت آن را کاملاً نمی�دیمیفهمیم اما باور داریم که مهم است و به تودهٔ خود با شکرگزاری قبول کردهایم که تو ما را دعوت میکنی تا در هر شکلِ ممکن در این مأموریت شرکت کنیم، خداوند. تشکر میکنم، عیسی.
«دخترم، از تو و شوهرت برای «بله» شما سپاسگزاریم، خاصاً وقتی که چنین قربانی بزرگی را در خودتان و خانوادهتان تحمل کردهاید. به خاطر این «بله»، مطمئن باشید که من، عیسی، با توجه ویژه و حفاظتی الهی از آنها که تو رها میکنی (جایهای پنهان شده) مراقبت خواهم کرد. بر من اعتماد کنید، چرا که ارزشِ اعتماد شما را دارم و نخواهم تاسفبار باشیم.»
بله، عیسی، خداوندم و خدایم. همهی تو! به تو اعتماد میکنم و از تو عشق میورزم، خداوند. آیا چیزی دیگری هست که بخواهی بگویید؟
«بله، فرزندم. کارهای زیادی برای انجام وجود دارد، اما بدون دعا هیچکار بیفایده است. متشکرم از زمان دعایی خانوادهی شما. دعوت میکنم تا این وقت را با من و مادرم و سنت جوزپه ادامه دهید. دیدی، فرزندم، اگرچه تو آگاه نیستی، ما هر شب که تون در هنگام دعا هستیم، به صورت فیزیکی همراهت هستیم. تشویق میکنم و دعوت میکنم یک دهه دیگر از روزاری را با حضور (نام حذف شده) اضافه کنی. او اکنون آمادهی این است. وقتی نمی�زش برای دعای مانند بزرگسالان نیست، صبر کن، زیرا بسیاری از نعمتها فقط به دلیل وجود چنین کودکی در آنجا موجود هستند. استفاده کنید از این وقت تا او بتواند در امنیت و اطمینانی خانوادهاش آرامش یابد. اگر روی سوفه با سر بر رگبندت خوابیدهاست در حالی که تون دعا میکنی، کافی است. همهی آسمانها شادمانند وقتی والدین یا پدران بزرگسالان با فرزندانشان دعا میکنند. و دیدی، دخترم، اگرچه به نظر نمی�شه او همراهت نیست، من قلب کوچک و پاک او را میبینم و دیگر چیزها را میدانم. ذهنش در هنگام که کلمات دعا نمیتوانست بگوید، به سوی من بلند شدهاست و این نیز دعاست. در روح او کار هستم و مادرم از شادمانند برای باران نعمتها بر همهی شما و خاصه روی فرزند کوچکش است. حتی اگر بازی میکنه در پایتون که تون دعا میکننی، با خودش میگوید: «من اینجا هستم برای عیسیام و مادربزرگ مقدس». چنین بازی کردن نیز یک شکل از دعاست. انتظارهایت را بر قلب و ذهن کودک نگذار، زیرا بسیار جوان هستند تا مانند بزرگسالان رفتار کنند و من هیچکس را به سرعت نمی�زم که بزرگسال شوند. در زمان مناسب، وقتی رشد میکند، شروع خواهد کرد بیشتر تمرکز روی دعاهای خود کند و مدیتیشنهای رازها را یاد بگیرد. مهمترین چیز این است که شاهد تون باشد که دعا میکنید، دیدن عشقت به دعا، حتی زمانیکه خیلی خستهای برای دعا هستی و این یک وقت از پذیرش و محبت است. نمی�زم گفتم بیاهمیت بودن متلاشی کنندهاست. اگر نیاز دارد اصلاح شود، با محبت ولی قاطعانه بکنید. آنچه میگویم این است که ادامه دهید دعا کنید و به آن چیزی باز باشید که او در همین حال نیازمندش هست وقتی هنوز خیلی جوانه و تشکیلاتش حیاتیست. همهی کارها را با عشق، صبر و صداقت برای خیرش بکنید. از تون نگران نباشید اگر کودکانشان متلاشی کننده باشند یا فکر کنید من نمی�زم آنها را بیاهمیت بدارم، زیرا نه تنها به آنها اهمیتی نمیتوانم بدهم بلکه «متلاشی کردن» یک کودک در میان دعاهای زیبای خانوادهی شما مادرم و سنت جوزپه و همهی آسمانها شادمانند. روزی او بزرگسال خواهد شد و با خوشحالی از زمانهایی که بازی میکرد یا همراهت نشسته بود وقتی تون و شوهرت دعا میکردند، یاد خواهید کرد. حضورش را ستایش کنید. این را برای تمام فرزندانی که به تو میفرستم نیز یک درس است. همچنین هر شخص بسیار نازکپوستهاست، خاصه کودکی هستند و من نیاز دارم تا تو و شوهرت عشق دعا در قلبهای کوچکهایم را پرورش دهید، نه اینکه در این موضوع قاضی باشید.» در زمانهای دیگر مهمی که کودکان نیاز به تربیت یا آموزش دربارهٔ رفتار نادرست خود یا اعمال بیرحمانهشان دارند، اما نماز خواندن مانند بزرگسالان نیست. بسیاری از فرزندانشم بزرگسالی نمی喚ند چگونه باید نماز بخواند و حتی علاقهٔ ای هم ندارند تا این کار را انجام دهند، زیرا والدینشان نمونهای برای آنها در زمینهٔ نماز گذاشتن ندادهاند. من شما و شوهرتان را دعوت میکنم که مثالی از عشق خانواده و نماز باشند؛ بدین ترتیب دعاهای شما قلبهای بسیاری تغییر خواهد داد. من شما را دوست دارم و این موضوع را به شما گفتهام تا آموزش دهیم، نه برای اصلاح یا انتقاد کردن از شما، زیرا دعای شما زیباست و من با وفاداری شما به دعا بسیار نعمتها میبخشم. ادامه دهید که روزانه تسبیح و چپلت رحمت الهی بخوانید برای جانهای گم شده و تا ارادهٔ من در جهان انجام شود. من شما را دوست دارم، و بر شماست که عشق مرا به همهای که با آنها ملاقات میکنید بیاورید؛ از خانوادهتان شروع کنید. بسیار متشکریم از دعاهای شما برای «بله» شما به من.”
بلی، تشکرم خداوند عیسی. ما بیشتر صبر خواهیم کرد و سعی میکنیم که در زمان نماز با (نام پنهان شده) سختگیر نباشیم؛ حالا که فهمیدیم چگونه شما چیزها را دیدهاید، عیسی. نگاهت بسیار محبتآمیزتر از نظرات ما است، عیسی. من تو را دوست دارم و تشکر میکنوم. خداوند، آیا چیزی دیگر برای گفتن به ما داری؟
“دختری که هستید، پسر مرا برای کارهایی که تاکنون در آمادهسازی خانهٔ شما برای فروش انجام دادهاست، تشکریم.”
عیسی، من متاسفم که امروز از تو برای سقف شکر نکردم. تشکر میکنوم عیسی که این را به ما دادی.
“شما خوش آمدید، فرزندت. شما خواستهاید تا این کار ممکن شود و من آن را انجام دهم. از شكرگزاریت شما راضی هستم. هفتهٔ گذشته هم برای همین چیز شکر گفتیدی و من خشنود بودم که کمک کردم. هر چیزی که نیاز دارید بپرسید و به شما خواهم داد. اکنون وقت است تا بیشتر ذخایرتان را تبدیل به مدالهای مادر مرا کنید. زمان بسیار مهم در این زمینهاست. بخشی از ذخائر خودتان برای پرداخت بدهیها استفاده کنید و اکثر باقیماندهٔ آن را صرف مدالهای مادر مرا بکند. خیلی زود نیست و خوب است که راهنمایی من را پذیرفت.”
بله، خداوند. بله.
“دختری که هستید، وقتی رویداد ویرانگر رخ دهد که نزدیک میآید، نگران نشوید. همه چیز طبق برنامهٔ من انجام خواهد شد. به مرا اعتماد کنید؛ چه ظاهراً چگونگی وقایع و شرایط باشد. در زمان فروش خانهتان کمک خواهم کرد. هر اتفاقی را که پیش خواهد آمد، میدانم و کنترل دارم. (پیام خصوصی حذف شده) همه چیز حاصل خواهد شد، فقط به من اعتماد کنید و مرا فراهم کنید. شما را دوست دارم. با سلامت من بروید؛ عشق باشید، صلح باشید، خیرخواهی برای هر کس که ملاقات میکنید باشید. در نام من، پدرام، و روحالقدس مقدس برکت دهیم.”
تشکرم عیسی از کلمات زندگیتان و درسهای عشق شما!
«خوش آمدید، دختر من، کوچکام. در قلب مقدس من آرام بگیرید که همه چیز امن است و همه چیز مطمئن است. من از تو دوست دارم. با سلامتی من برو.»
همه ستم به خدا!