مسیح:
قوم من محبوب:
این روز که کلیسای من جشن رحمت الهی را یاد میکند، درهای قلب مهربان من برای کسانی باز است که قصد نزدیک شدن و دریافت نعمتهای ویژهای دارند که از ارادهام جاری شدهاند.
رحمتم هرگز بسته نمی�دی وقتی یکی از فرزندانش با دل شکسته و خشنود و نیت محکمی برای اصلاح به پیش من میآیند.
بیش از دو هزار سال است که به سوی بشریت برگشتهام، بدون استراحت صدا زدهام…
شما حضورم را در دنیا و لذتهای آن جستجو میکنید؛ آنجا پیدا نخواهید کرد.
شما حضورم را در چیزهای سادهای که برای چند دقیقه خوشی و تشویق ایجاد میکنند، جستجو میکنید؛ آنجا پیدا نخواهید کرد.
محبوب من، میدانید انسانها چگونه مرا جستجو میکنند؟
لوز د ماریا:
من فکر میکنم آنچه چشمشان دیدن است، آن چیزی که به آنها امنیت میدهد؛ شما را نمی�دی.
مسیح:
کوچک و سادهها، قویها، قدرتمندان دنیا را صدا زدهام; همهای را برای بخشیدن به آنان نیز صدا زدهام، حتی کسانی که بیشترین گناهکار هستند. من نیازی به انسانها ندارم؛ جلال و پادشاهیم نمی�دی توسط هیچ مخلوق کوچکتر شود. اما اگر نه از طریق صلیب، شما مرا نخواهید یافت و مردم صلیبی را میترسند و آنرا بیارزش شمردهاند. همهای یک صلیب شخصی دارند، اگر کسی در راه آن را رها کند و بدون آن ادامه دهد، این نشان دهنده اینکه او قصد همراهی با من ندارن است.
محبوب، میدانید که آیا تمام انسانها مرا دوست دارن؟
لوز د ماریا:
میخواهم با مثبت پاسخ دهم، پروردگار، اما همه شما را دوست ندارند.
مسیح:
من به عنوان پادشاه از فرزندانش میپرسم: چه کاری کردهام که مرا دوست ندارید؟
میدانم جوابش چیست: والدین در خانه دربارهی من سخن نمی�فرند؛ و تنها در معبدهای من از رحمتِ من سخن میگویند، و انسان بزرگ شده با این تصور که یک خدای کُره و بیصدا هستم، و خود را به لذت سپردهاند بدون هیچ پشیمانی، مرا بیشتر از حدی که باید آزار دادهاند، و در زندگی دیگر، قدرت عدالتِ الهی من بر آنان خواهد بود، اما قبلاً، آنها خواهند دید که چگونه مرا نادیده گرفتهاند.
انتظار میکردید یک فراخوان کامل از رضایت …, اما رحمتِ من چنان بیپایان است که در آن راهنمایی شما به سوی راستی نیز شامل شدهاست. هرکس صلیبش را برداشته و پیروی مرا نکند، روی همان مسیرم نیست.
روز شادیست، سپس چه خواهد شد؟… همه به کوه گولگوتا خود خواهند رسید، برخی صلیبی که برداشتند، بعضی آن را در راه رها کردهاند، حتی کسانی که مرا بر مذبح خدمت میکنند.
عزیزم، انسانها از فدایش آگاه خواهد بود؟
لوز د ماریا:
پروردگار و خدایی… چگونه میتوانیم با پاسخ بیشتر شما را زخمی کنیم!
مسیح:
زمین را میبینم، و خودش درد دارد. انسانها را میبینم که درد دارند، کلیسای مرا میبینم و آن هم درد دارد. بسیاری از فرزندانم صلیبِ من را رها کردهاند تا به آنچه آسان است سپرده شوند، کسانی که مرا دوست ندارند و قوانین و فرمانهای مرا تاریک کنند.
چه کلیسای مرا میبیند بیشتر از آنکه چه دردی دیدم، نیست…
چنان بسیاری از فرزندانم نزدیک به کلیسای من برای ظاهرِ کار هستند… آنها مرا بیشتر آزار دادهاند.
چندان تفسیرهای غلط از آنچه باید اطاعت شود و نه تفسیری باشد… باعث میشود که مرا بیشتر درد دهد.
چه تعداد کسانی هستند که کلیسای مرا بیارزش میدانند!… و به مرا بیشتر آزار رساندهاند.
چنان بسیاری خواهند کرد تا آن را تقسیم کنند…! این باعث درد من خواهد شد.
کلیسای مرا پیروز خواهد بود، سرانجام پیروز خواهد بود؛ قبل از آن، تقسیم و آزار رسانی به مرا خواهد بود، زیرا دشمنان بزرگترم درونش خواهند بود. یک جُزایی لازم است تا بدی در وجدان شما را ببینید و همزمان خوبیت که باید دنبال کنید و بکنید.
من مردمم را فراخواندم ثابت باشند و جدا نشوند، آزمونها از مردان میآیند و از شیطان که جانهایشان را گرفته است، یک خدا به آنها داده شده که من نیستم، کسی که با پایینترین حیوانیات آنان راضی خواهد شد.
طبیعت خود خسته شده و علیه انسان عمل میکند. در کسانی که از من هستند آرامش جویم، در وفاداران من، در آنهایی که همچنان صلیب مرا بر عهده دارند و از آن جدا نمی�یند.
رحمت من به سوی آدمی است، او را فراخوانده است، به او دعوت میکند اما انسان با شر به سمت من آمده است، جنگهایی آماده کرده که در لحظاتی ظهور خواهند کرد، ملتها در نبردهای شدید بحث و جدل دارند که در سراسر جهان گسترش یافتهاند.
دردهایشان گذشته نسلهای قبلی چیزی جز پیشدرآمد آنچه خواهد آمد نیست…
عدالت من دیگر انتظار نمی�یند، نیاز دارم آدمی را که از من پنهان شده است پیدا کنم. انسان رحمت مرا نخواهد کرد، آنکه بیوقفه او را جستجو میکند و من نمیخواهم فرزندانش را باز داشته باشم؛ بنابراین با عدالت خود آمده ام تا جانها را نجات دهیم.
آدمی سرسخت است، و وقتی پیشش آمدم و ضعف و مقاومت او در برابر من را دیدم، دیدم باید به او لمس کنم، بله، به آن چیزی که برای بقای خود نیاز دارد لمس کنم، تا تحت یک عذاب دوباره به بازوهای مرا برگردد. اما کسانی که زیر سلطهٔ کامل شیطان پناه گرفتهاند؛ اینها علیه من انکار میکنند و بیشتر در لجن فرو رفته اند، از من دور شده اند. لیکن آمده ام برای نجات آنهایی که از من هستند.
عزیزم، تو میدانی چه قدر رنج کشیدهام؟
لوز د ماریا:
بله، عزیزم، من میدانم…
خستشود:
برای انسانیتی رنجکشیده که به من اجازه دخالت نمی�یند، مانعای بین خودشان و من. قرار دادهاند. صلیب مرا توسط برخی از آنهایی که پذیرفته نیستند کنار گذاشته شده است، لشکرهای من آن را برمیدارد و بوسه میزند، به سوی آدمی راه میروند در انتظار لحظهٔ بازنگری، بازگشت و برداشتن آن. اما جهان تفرجها ارائه کرده است و نالانهایش با مشروبهایی که ذهن را ابهامبار میکند و آوازهایی که روح را علیه من منحرف میکنند خاموش شدهاند.
من راهی برای تأسیس پادشاهیم در میان مردم دوباره پیدا خواهم کرد. رحمت مرا دیوارها نخواهد یافت، بلکه با شادی بر همه فرزندان مرا ریخته خواهد شد,
آنها قوم من خواهند بود و من خدایشان خواهم بود.
دعا کن، عزیزم، رحمت مرا برای ژاپن درخواست میکند -- زمین لرزید.
در رحمت من برای شیلی دعا کنید.
در رحمت من برای ایالات متحده آمریکا دعا کنید -- آن از طریق طبیعت رنج خواهد برد.
تو را برکت میدهم.
آنکه به رحمت مرا روی آورد، پیشتر شادی پیدا میکند. تو را برکت میدهم.
یسوعت.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شدهاید.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شدهاید.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شدهاید.