محبوب من:
من عشق، حقیقت، رحمت و عدالت هستم… این عشقی است که از طرف من میآید، نه دیگری:
من عادلانهام و همه چیز را به اندازه درست اداره میکنم.
من در انتظار گناهکار پشیمان هستم، او یا آنه باید از بازگشت به من بیم نکنند بلکه لحظهٔ پیش از اینکه عشق من با شما باشد و اجازه دهد که کارها و اعمال زندگی خود را ببینید، خوش آمدید. حتی برخی خواهند گفت هشدار یک عمل الهی نیست و بیشتر از حضور من دور میشوند: عدالت من را نفرت دارند و خودشان را به دست شیطان سپردهاند.
من عشق رحمتام و عدالتم هستم، نسبت به پاسخ انسانها بیتفاوت نیستم، نسبت به هر قدمی که میگذارد بیتفاوت نیستم، نگاه من همه جا است، در جستجوی روحهایی که از من تشنگ هستند.
کارهای آدمیان را میبینم، نه برای آنکه آنها را در هر لحظه محکوم کنم، بلکه تا بتوانم به آنان کمک کنم و سریعتر به من برگردند، قبل از اینکه عشق من آنها را فراخواند و رفتارشان را آشکار کند، حتی آنچه که در عمق قلبشان پنهان کردهاند و میپنجرند که من آنها را فراموش کردهام…
من فریاد میکشم، اما پاسخ در ارادهٔ هر یک از شما است، در آگاهیای که از من دارید و مسئولیت زندگی کردن در این نسل، که با نادیده گرفتن من به من توهین میکند.
هر انسان مأموریت خود را در زندگی حفظ میکند.
چشمانم بر اعمال انسانی بسته نیست;
حتی کوچکترین آنها برای من آشکار است.
وای به آن کسی که مرا خدمت میکند و در پنهان از من خیانت میکند! شما نمیتوانید دو پروردگار داشته باشید. من اجازه میدهم انسان بر اساس ارادهاش عمل کند، اما فراموش نکردهاید که من عادل هستم.
بزرگترین نذری آن است که کسی ارادهٔ خود را به من بدهد و اجازه دهد تا او را شکل دهم….
یگانگی با ارادهٔ من بزرگترین عملایست که یک انسان میتواند برای من انجام دهد، و من آنچه دارم را به وی میدهم.
شادمان آن کسی است که از دنیا سر باز زدن کرده و دعوت من را با عشق و ایمان پذیرفتهاست؛ او میداند که من کسانی را رها نمیتوانم که به من تعلق دارند. اما آن کسی که امروز مرا خدمت میکند ولی فردای، مانند دریاست که آمد و رفت; لیکن آن کسی که ارادهام را دوست دارد مثل خورشید است: همیشه روشنایی میدهد و نور افشان میشود.
عزیزم، لحظه حاضر نیاز به شناخت از سوی همه کسانی دارد که منند؛ فوریتی برای تغییر و یقین آنچه پیش خواهد آمد.
این نسل با دعوتهای من مطابقت ندارد، آنها را میبیند ولی نگاهشان در برابر ناآگاهی از عشقی که دارم تاریک شدهاست. مرد به راحتی خودش عاشق است؛ این یک عشق جعلیست; کسی که نمی�بهدار نیست آزاد نیست.
عزیز من:
ارادهی من آن است تا به دانش حقیقت برسید و در ایمان باقی بماند.
این نسل بدون اینکه کلامم تحقق یابد نمی�بهدار نیست؛ برای مردم خود میآیم؛ بینهایت جستجو کننده تو هستم… و تو از اعتماد به دعوتهای من سر باز زدن کردهای.
عزیز:
برای برزیل دعا کنید، آن را درد خواهد رسید.
برای مکسیکو دعا کنید، آن را درد خواهد رسید.
برای مجارستان دعا کنید، آن را درد خواهد رسید.
مردمی که منند از جام تلخ مینوشید، پیش روی توهینهایی که علیه من مرتکب شدهاست.
آبی نخواهد بود تا برای انسان مشکل ایجاد کند؛ ناگهانی و آبوهوایی یک ناشناخته دائمی خواهد شد که نمیتوانید از آن مطمئن باشید چگونه باقی میماند.
عزیز من، توهینها به خانهی من بر انسان بازمیگردند درد کسانی را ایجاد میکند که منند؛ یک رویداد کسمیک مردم را در غم و اندوه خواهد گذاشت.
بچههای من، کلامهای من با قربانگی عشقی برای همه تحقق یابد. این نخواهد بود تا به شما ناگهانی برسد بلکه حقیقت آنچه که به تو اعلام کردهام است. تحت ارادهی من باقی بماند و زمان، که نه زمانیست بلحظهایست، مثل شن میافتد بدون اینکه بتوانید آن را متوقف کنید.
مردمی که منند از حقیقت من آگاه هستند و کلام دقیق مرا میدانند: «آسمان و زمین خواهند گذشت، ولی من
من نخواهند گذشت.»[1]
فرزندانِ من جلالِ من را تماشا میکنند…
فرزندانِ من آمدنِ من را اعلام میکنند…
فرزندانِ من به من اعتماد دارند…
فرزندانِ من ترس نمی�یند…
فرزندانِ من میدانند که عشقِ من ناکام نخواهد ماند…
فرزندانِ من میدانند که من آنها را حفاظت خواهم کرد, به همین دلیل، حتی اگر بادها قوی باشند، هیچکس ناخواهند شد و همه چیز خواهند گذشت، ولی کلامِ من نخواهد گذشت و مردمِ من در عشقِ من باقی خواهند ماند.
من آلفا و اومگا هستم.
کار دستهایِ من جلالِ من است.
تو را دوست دارم.
عیسی تو.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.