(گزارش مارکوس): بانوی مقدس با سنت یوسف ظاهر شدند، هر دو پوشیده به سفید بودند. آنها یک فرشته در کنار خود داشتند که همراهشان بود. پس از سلام اولیه، بانو این پیام را برای من دیکته کرد:
بانوی ما
"-من بانوی نعمتها هستم! امروز از ظهور خود به دختر کوچک من کاترین یاد میکنید، که شما با عشق او را سنت کاترین مینامید. آن روز ۱۷۵ سال پیش بود که مدال معجزهآسای خود را برایش آشکار کردم! از آن زمان تاکنون، تعداد زیادی از نزولهای خود به دنیا را افزایش دادم تا فرزندان من را برای جنگ وحشتناکی آماده کنم که بین آسمان و زمین؛ بین فرشتهها و شیاطین؛ بین خوب و بد؛ میان من و دشمن من در جریان است. طی قرنها همین دعوتهایی را تکرار کردم، اما انسانیت همچنان به صدای من گوش ندهد و از فرمانهای من سرپیچی میکند. درخواستهای من را برآورده کنید و پیامهای من را بپذیرید، زیرا کسی که این کار را نکند توسط خداوند پدر مجازات خواهد شد. در عذاب، دو نفر از هر سه انسان به جهنم فرو ریخته خواهند شد. اما اگر شما دعا کنید، اگر مرا بشنوید میتوانم شما را که مرا دوست دارید، از این آفت نجات دهیم. عذابات رخ داده و روزبهروز مردم بیشتر بدتر شده و دشمن خداوند و من هستند. تنها تسبیح مدیتهشده و دعاهایشان (توضیح: تسبیح مدیتهشده، ساعت صلح، ساعت سنت یوسف، ساعت تسبیح، ترزنا، ستینا) میتوانند دنیا را نجات دهند. با دعاها و پخش پیامها ادامه دهید. به عذاب مسیح و دردهای من فکر کنید".
(مارکوس ثادئوس): "-چگونه باید برای جشن بیعیبونقص زاده شدن شما و ساعت نعمت که ما آن را در ظهر هشتم دسامبر اینجا انجام میدهیم، آماده شویم؟
(مری مقدسترین): "-هر روز تسبیح بیعیبونقص زاده شدن و عمل تنبیه کنید. در آخر سه بار علامت صلیب بزنید به افتخار عشق سهگانه که ترینیت مقدس برای من داشتند وقتی مرا بدون عیب آفریدند. این کار را ۹ روز متوالی انجام دهید".
(گزارش مارکوس): سپس او ویژهاً به من سخن گفت، برکت داد، یک مدال معجزهآسا بزرگ که در دست تصویر مقدساش گذاشته بودم بوسیده و ناپدید شد.