عیسی میآید، قلبش آشکار است. "من عیسی هستم، زاده از مریم بیعیب. دعوت میکنم تا در این لحظه یک کشتی را بر دریا تصور کنید. کشتی روح شماست. بندر امن که آن را دنبال میکند، همان دلهای متحد است. جریانی که کشتی را به جلو میبرد، اعتماد مقدس است. اگر کشتی سعی کند علیه جاری (اعتماد) حرکت کند، نیاز به تلاش بیشتری برای رسیدن به بندر (دلهای متحد) دارد."
"چقدر روح بیشتر در خود و کوششهای خودش اعتماد میکند، چقدر پاکی از آن دورتر است. یک بودن با دلهای متحد همان پاکیست. خودت را بر تأمین و حفاظت دلهای متحد انداز. برای رسیدن به این کمتر تلاش نیاز دارد تا زندگی کردن در ترس و نگرانی."