سلام، عیسی من که همیشه در مقدسترین قدس حاضر هستی. تو را دوست دارم. کریسمس مبارک. از بزرگترین هدیه تشکر میکنم، تجسدت، پذیرش نقش انسانیت، زندگی مقدسی و سپس مرگ و قیامت مقدست. تشکر، خداوند عزیز، خداوند همه چیزها! کلمات ساده نمی�بند تا شکرگزاری من را به درستی بیان کنند، عیسی. زندهمانی من یک ابراز از شکرگزاریم، ایمانم به تو، عیسی، و عشقم باشد. میخواهم شاهدت باشم، خداوندم و خدایم با زندگی کوچکم. خداوند، هیچ چیز برای هدیهای در جشن مقدس تولدت ندارم. همهچیز که هستم را به تو بدهم، خداوند. اگرچه زندهمانی من یک هدیه از تو است، خداوند، آنرا به تو میبخشم با رضایت کامل. چه باید بکنم برایت، خداوندم؟
«دوستداشتنی دخترم، تنها چیزی که خواستار هستم این است که عشق را به من بدهی؛ از من خواهمش. این یک هدیه بزرگ و یکی است که آنرا با رضایت کامل میپذیرم. این هدیهٔ عشق و خدمت به من، این هدیهی خودت، یکیست که در طول زندگیات ما آنرا باز خواهیم کرد. هدیههای عاشقی وقتی از طرف دیگر نیز با عشق پاسخ داده شود، شادابترند. هدیه قلب گرانبها است، و با عشق این هدیهٔ تو را میپذیرم که به من دادی، دختر عزیزم. تو فرزند گرامیام، دوست وفادارم. اوه چقدر تو را دوست دارم، دخترم و پسرم! اوه چقدر کودکان و نوههایت (نامها حذف شده) را دوست دارم. عیسی تو از همه چیزها بیخبر نیست.»
تشکر، خداوند گرامی. تشکر برای مهربانیات، رحمتات. تشکر که کودکان و نوههایم را یاد کردی. همه چیزی را میدانی، خداوند. قصدهایم برای فرزندان و نوههایم را میدانید. این موضوعها را با تو چندین بار بحث کردهایم، عیسی، و من میدانم که به اندازهی مهربانیات، صبرت و رحمتات، از شنیدن درخواستهایم در موردشان خسته نمیتوانی شد. همه این نگرانشا، نگرانهای قلبم را نزد پایت قرار دادم به عنوان یک هدیه برای تو. همه چیزها بر اساس ارادهی مقدس و کاملت انجام شود، عیسی من. عیسی، خانوادهام تمامش شامل (نامها حذف شده) را به تو سپردهایم. تمامی اعضای خانوادهم را باریکبندید و لطفا ازدواجهای خواهران و برادرانت را نیز باریکبندید. همه زخمهایی که بر قلبهایم علامت گذاشتهاند، خداوند، درمان کنید. در این روز جشن مقدس خانواده مقدسی، عیسی، هر عضو از اعضای خانوادهام را درمان کن، عیسی. تشکر، خداوند برای تعداد زیادی روحی که در کریسمس آزاد شدند و تو را ستایش میکنم و به تو شکرگزاری میکنند که همهی روحهای پریشهر این کریسمس را آزاد کردی، عیسی. چه هدیهای زیبا، شاداب، بینظیر! تو خودت هستی، عیسی، اما همچنان خودشات بر ما فرزندان فقیری خویش ریختهاید. تشکر، خداوند گرامی. تو را دوست دارم. منها تو را دوست داریم.»
«ای فرزندم، من به انسانهای بیچاره بسیار عشق میورزم. خودم تبدیل به انسانی شدم و پوست بشر را بر تن کردم، گرسنگی، سردی، ناکامی و همه چیزهایی که با بودن بشری همراه است. احساسات یکسان، عشقی یکسان، دوستی، وفاداری برادران و خواهران من که هم فرزندانش بودند را حس کردم. درد خیانت، غم و اندوه از دست دادن محبوبان خود را تجربه کردم. من، خداوند و انسان هر گونه هیجان شناخته شده توسط بشر را تجربه کردم. در زمان کوتاهی که روی زمین بودم، همه احساسات و شرایطی را تجربه کردم تا هیچکدام از فرزندانش بتوانند با حقیقت گفتن که خداوند نمی�برد چه چیزی است بهصورت بشری زندگی کردن. تمام گناهان بشر را بر دل پاک خود گذاشتم. این بیشتر شکنجهآور بود از زخمهای فیزیکی در عذاب من، کوچکم. قلب مقدس، رحیم، پاک و بیگناه من باید دردهای بسیار شدیدتر از گناهان انسانها را تجربه کند؛ گناهانی که پیشتر بهصورت یک گناهکار نمی�برده بودند. من، یسوع توهای شما بیشترین رحمتی برای روحهای فقیر دارم که از مرا جدا شدهاند زیرا گناه مرگبار کردهاند، چرا که این درد را تجربه کردم. این درد بسیار شدید است، فرزندان بیچاره و مردهای من و من بهخاطر آزاد کردن شما از این جدایی از من، این تاریکی میمیرم. دیگر نیازی نیست تا جدا باشید، فرزندان. برگشتنید به یسوع محبوبت که آرزو دارد بابت شما بخشایش دهد و قلب فقیر و اسیری خود را از زنجیرهها، بندگی بدی آزاد کند که اجازه دادهاید. بیایید، فرزندان من. هم توهایشید قربانیهای شر هستند، آنهایی که سود جستن از شما کردهاند. من، یسوع توهایت میفهمم چه اتفاقی افتاده تا قلب محبوبت را زخمی کند. این زخمها احساسهایی در درون شما ایجاد کرد. احساس عدم عشق، رد شدن، بیارزش بودن برای عشق. این احساسات طبیعی هستند، فرزندان شیرین من و نتیجه گناههای دیگران است. این آسیبدیدگی بر تو تأثیر عمیقی گذاشت که باعث رنج بسیاری شد، آرزو بسیار برای عشق و پذیرش. شما بهخاطر همین عشق و پذیرش از آنهایی جستن کردید که مسئولیت مراقبت از شما را داشتند و وقتی عشقت با رد شدن بیشتر، درد و حتی سوءاستفاده مواجه شدید، سختتر شدیدتر و کینهتوز شدند. یسوع بیش از آنچه میتوانید تصور کنید فهمیدهاست، چرا که ببینید فرزندان فقیر و رنجکش من، خودم نیز خیانت شدهام. یکی از حواریون خویش مرا خیانت کرد. تنها عشق و رحمت دادم اما با رد شدن سختتر، خیانت و توطئههای قتلآمیز مواجه شدم. بله فرزندان زخمی من، یسوع توهایت، خداوندت همه چیزهایی که احساس میکنید را تجربه کردهام. بیایید به مرا، شما که زیر بار سنگین زندگی با رد شدن و سوءاستفاده کار میکنید و اینها را به مرا بدهید. من بارتان را سبکتر خواهم کرد، صلیبهای سنگینی که مجبور شدهاید بر دوش بگذارید توسط آنهایی که عشق نمی�بردهاند. شما از زخمهای عمیقی که دارید درمان میکنم. دلهایت ترسناک به مرا باز کنید، یسوع چرا کاملاً امن هستید با من. اما نگرانید چون این زخمها باعث گناهزنی هم شدهاست؟ فهمیدهام. این گناهان را نیز به مرا آورده و دوباره شروع کنیم؛ زیرا ببینید همه چیزها را جدید میکنم، فرزندان. پشت خودتان بر گردن بگذارید این گناهان، سبک زندگی که از زخمیت رهبری میشود چرا من پزشک بزرگ هستم. انجیلهای من را بخوانید.» ببینید چگونه من در روز اسرائیل خود، آن کسانی را که بیرون رانده بودند، آنهایی را که لالهدار و مبتلا به بیماریهای پوستی بودند، آنهایی را که بیسواد، کُره و نابینا بودند، درمان کردم. بچههایم، در آن روزها کسی که بیمار بود توسط فرهنگ خودش گناهکار شمرده میشد. این حقیقت نبود اما کسانی که بیمار یا از تولد دچار عیب فیزیکی شده بودند، کنار گذاشته شدند، انزوا داده و تنها رها شدند. این رفتار وحشتناک بیعدالتی داشت ولی انسانها به دلیل ناآگاهی چنین کار کردند در حالیکه آنچه بچههای کوچکم، زخمی و بیمار من نیاز داشتند و هنوز هم دارند عشق، رحمت و شفقت است. دربارهی من بخوانید، بچههای بسیار زخمی که هستید تا راهی را که خداوند پدر پاسخ میدهد بفهمید. من خدای شما خدایی از رحمت و شفقت هستم. درمان کردم، بخشش دادم. هیچگاه کلمات محکومیت بر کسی که در گناه زندگی میکرد یا دچار آزار بیماری بود یا درد جدائی از خدا را نگفتم یا حتی فکر نکردهام. کلمات زندگانی، شفا، عشق و نور به گوش دل شما امروز همسایههمی هستم. من خودت، خدایتان و مسیحیتان هستم. بیایند بچههای قلبم و اجازه دهید که از شما عاشق باشم، درمان کنم، بخشش دهم. بچههایم زخمی شده توسط گناه دیگران و گناه خودتان، اجازه دهید به دلهای شما بروم. چه چیزی را باید از دست بدهد، بچههای گمشده؟ هیچ چیزی ندارید که از دست بدهید مگر همهی آنچه میتوانستید کسب کنید. ترس نداشته باشید چراکه من برای عشق خلق کردم و هرگز کسی را که آرزو دارد عاشق شود رد نخواهم کرد. به شما قول دادم، یشوع هیچکس را که دل توبهورانهای داشته باشد رد نخواهد کرد. از دروغهای شیطان گوش ندهید که سعی میکند تا بگوید شما غیرمستحق عشق هستید. این حقیقت نیست! مسئلهی ارزشمند نبودن بلکه یک موضوعی از عشق است. من به خاطر اینکه دوست دارم، شما را دوست دارم. هیچ راهی برای تغییر این حقیقت وجود ندارد بچههای کوچکم. تنها باید عشقی که میدهم پذیرفته باشید. حالا بیایند. از یشوع خودت ترس نداشته باشید چراکه مهربان و دل نرم هستم. امروز دوباره شروع کنیم. بیایید، با هم پیادهروی خواهیم کرد تا بدانید هیچگاه تنها نیستید چون من یشوع شما همراهتان هستم.”
یشوع، عشق و شفقتت غرقکننده است. وقتی که یک قسمت کوچک از عمق احساساتی را حس میکنم که برای بچههای خود دارید، نوشتن دشوار است ولی در همان زمان نیز به نوشتن وادار هستم چراکه هم چنین احساس فوریتی وجود دارد، خداوند.
“بله، فرزندم. وقت مهم است و زمانی که برای تبدیل شدن اکنون است.”
مرسی یشوع. خدای من (نام پنهان شده) در عبادت بسیار حرف میزند. گوش دادن به او دشوار است خداوند ولی نمی�باید از او بیپروا باشم. احساس میکنم که نسبت به شما، خداوند بیپروا هستم، اما مرسی یشوع.
“دختری من، درست کردی که به او گوش دهم و سپس پس از مدتی توجهت را دوباره بر من متمرکز کنیم. این کار را با یک روش انجام دادی تا نشان دهید که برای دعا آمدهاید اما همچنان به او مهربانی نشان دادهای.”
عیسی، میپندارم نسبت به تو و کسانی که در سکوت دعا میکنند بیاحترامی هست.
“دختری من، اگر نسبت به دخترم بیاحترام بودی راضی نبودم. مهربانم و قلبت را میدانم. تو را مشاهده میکنم که برای نشان دادن عشق به (نام پنهان شده) مبارزه میکنی و همچنین کشش درون خود را برای اختصاص کامل توجهت به من احساس میکند. همه چیزها را میدانیم و نیز قلبت را دیدیم و فکرهایتو را میدانیم. تو حرفزده نیستی، با صبر گوش دهم که در این حالت باعث رنج برمیگردد از عشق به من، عیسی. تمام امور خوب است، فرزندم تو توسط نشان دادن عشق به من آزار ندیدم.”
ممنون، عیسی. همچنین نمی�انده که لحظات گرانبها با شما را بیفایده کنم. از تو عاشق هستم. آمدن به عبادت یک بار در هفته برای من کافی نیست میپندارم. دوست دارم هر روز اینجا باشم.
“فرزندم، خوب بود و هنوز، با وضعیت زندگیات عملی نبود. اگر خواستی که یکی از روزهای هفته توقف کنیم، خواهم در انتظار تو بود.”(خندیدن)
از تو عاشق هستم، عیسی، تو یک روش عالی برای آرام کردن من داری. این زیباست، پروردگار. به من یادآور میشود که مادرم و مادربزرگم چگونه باعث میشدند احساس کنم وقتی “بار جهان” بر دوشام بود. همیشه بارهایم را برداشته و چیزهای رو روشنتر نشان دادهاند. ممنون، پروردگار برای نمایش این ویژگی از تو به من توسط آنها، عیسی. نمی�انده که آنها یک کیفیت از تو را معرفی میکردند. اکنون دیدم که هر صفتی زیبا که در دیگران تجربه میکنیم نگاهی است بر شخصیتت، فضیلتم. ممنون پروردگار برای گذاشتن انگشتات بر همه انسان و مخلوق. بسیاری چیزها در زندگیم و بسیار مردم آمادهسازی کردند تا عشقت را تجربه کنم. عیسی، از کسانی که توسط خانوادهشان عاشق نشدهاند باسوادم. نمی�انده که بدون عشق خانوادهم کجای هستم اما ترس میکنم فکرش کند. ممنون برای خانوادهام پروردگار. من رو بهکار برد تا عشقت را به دیگران برسانید. مرا کمک کن، عیسی، باشید شادی، عاشقی، مهربانی نسبت به کسانی که تجربه عشق بیشروط نداشتهاند. مرا کمک کن، عیسی، کانالی از نعمتات باشم. من رو بهکار برد، عیسی، هرگونهای و در هر جایی که خواستی پروردگار. کار کرد، عیسی، اگرچه یک ظرف ناچیز هستم. آمادهام با این حال.
“متشکریم، فرزندم. بله، بچه گوسفندی کوچک من، از تو استفاده میکنم و ادامه خواهد داشت، به دلیل «بله» توی در برابر من. برای آمادگی خدمت کردن به من با خدمت دادن به دیگران، تشکر میکنم. نیاز دارم که فرزندگان مرا عشق خود را به یک جهان تاریک بدون عشق برساندند. من، فرزندم از گذشته و هنوز هم علامت تناقض هستم. بر زندگی سادهام، فقر، بیدغدغهبودن، خدمت، عشق مدیت کنید. زندگی من را از تولدم تا مرگم و قیامت مرا در نظر بگیرید. این رازها را درنظر بگیرید، فرزندان نور. فقط با تمایل به من، نعمتها دریافت خواهید کرد. دیدگاه زیبایی از روح قدس خود دریافت خواهید کرد که بر زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت. مانند من باشید، فرزندان مرا. کمک میکنم توها را. همه باید علامتی برای تناقض در این جهان تاریک باشند، مثل مسیح تون نیز. چه معنای دارد، فرزندان تجدید؟ توضیح خواهم داد. از عصر کنونی نافرمانی جدا خواهید ایستاد. از فرهنگ فعلی که خودخواهانه و مغرور است و فقط بر آنچه لذتبخش است تمرکز میکند، جدا خواهید ایستاد. شما باید متفاوت باشید، زیرا مسیحبردار هستید. من را به جهان بیارید. باید بیدغدغهای نسبت به مادامینگی باشند، روی مرا و همنوای خود متمرکز شوید، زمانتون رو در خدمت دیگران و کلیسای من قربانی کنید. این، فرزندانم، ضدفرهنگی است، بنابراین شما برجسته خواهید بود. از اینکه چگونه برای دیگران ظاهر میکنید، خاصه آنهایی که در تاریکی زندگی میکنند، نگران نباشید. روی مرا متمرکز باشید و دنبال من باشید و مرا دوست داشته باشید. این مهمترین چیز است در طول اقامت کوتاه شما بر زمین. زندگانی تون گذرا هست، فرزندانم. هر روز را با شکرگزاری به پدر بگیرید و مشغول خدمت پادشاهی شوید. پادشاهی خدا ابدیست و با خدمت کردن به من، از زمانت رو روی زمین بسیار هوشمندانه استفاده میکنید. چه کاری انجام دهید، چقدر کوچک یا پنهان هم باشد، آن را در نام یهوه انجام بدهید. هر کار، هریک از هدایای خدمات خود را برای من، خداوند و مخلص شما تقدیم کنید. کارتون رو به خاطر جانها تقدیم کنید، دوستهای عزیزم. جانها نیاز دارن توها را، و بدین طریق، آنهایی که حتی نمی�یدهاید نیز بهرهمند از دعاهای تون و اعمالتون خواهند شد.”
متشکریم یسوع که اجازه میدهید در برنامه نجات خود شرکت کنیم و همکاری کنیم. کمک کنید تا همه آنچه نیاز دارین باشیم. خداوند، آیا چیزی دیگر داری برای من بگوی؟
«بله دخترم. چیزهای زیادی بیشتر است که باید بگویم. زمان شروع مرحله بعدی رسیدهاست که شامل آمادهسازی معنوی و جسمی بسیار میشود. فرزندانم، شما را به افزایش وقت دعا و افزایش قربانیهایتان دعوت میکنم. از برخی از فرزندانتان خواستهام یک روز دیگر با نان و آب روزه بگیرند. آنهایی که نمی喚 توانایی دارند این کار را انجام دهند، درخواست دارم نوع دیگری از قربانی ارائه کنند. این پنهان نیست، من متوجه هستم، اما هنوز شما را دعوت میکنم فرزندانتان نور به فصلی زندگی کنید که پس از جشن یلدا شروع میشود مانند اینکه پنهان است. برای روحهایی که دور از من هستند، عذاب و قربانیان خود را به من تقدیم کنید، فرزندانم. تصمیم بگیرید چه چیزی هستید بدون آن. خودتان را مجازات کنید، و بر روی کسانی که دور از من هستند، نعمت تبدیل خواهد شد. به من اعتماد کنید تا این کار را انجام دهند، فرزندانتان. نیاز دارم به همکاری شما و عمل شما. زمان دعا روزانه افزایش یابد. حتی اگر فقط ده دقیقه یا بیشتر باشد. شروع کنیم یک دوره «تحریک آسمانی» برای نعمتهای تحول. ساعت تاخیر کردهاست، فرزندانتان. ساعت تاخیر کردهاست. زمان آزمونهای بزرگ بر سر شماست و زود خواهد بود که تبدیلها دیر است. خانههاتان را مقدس کنید. آنها توسط پسرانشم قدیس پدری من مبارک شوند. اگر خانههاتان قبلاً مبارک شدهاند، دوباره مبارک شودند. خانههاتان و خانوادههایتان را به قلب مقدسی من و به قلب بیداغ مادرمن سپردهاید. بدین طریق، از حفاظت برخوردار خواهید بود. ترس نکنید فرزندانتان تجدید حیات و توسط این آرامش قبل از طوفان فریب نخورید. همه آنچه گفتهام تحقق خواهد یافت. دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.»
پروردگار، چه درباره کسانی که خانههایشان مبارک نمی�انند یا چون دربارهٔ این خبر ندارند یا چون از کلیسا خارج شدهاند؟
خداوند، آن کسانی که خانههایشان برکت نیافته باشد یا چون از این خبر بیخبرند یا چون کلیسای را ترک کردهاند؟
“شما ممکن است نمکی مبارک استفاده کنید و به عنوان یک فرد غیر روحانی، خانهشان را مبارک بگویید. اگرچه این کار چنان مؤثر نیست اما در این زمان نیاز شدید اجازه میدهم که کافی باشد. شاگردانی کوچک من از عشق و رحمت باشید. برای فرزندانشم که کاتولیک نیستند، شما نیز ممکن است یکی از پسرانت مقدس خود را دعوت کنید تا خانهشان را مبارک بگوید. به آنها پیشتر اطلاع دهید که کاتولیک نیستید اما میخواهید خانهاشان مبارک شود. برخی خواهند آمد تا این کار را انجام دهند. برای کسانی که نمی喻ن، فقط یک روحانی دیگر بیابید و ادامه دهید تا یکی موافقت کند. این بسیار مهم است، فرزندانشم. خانههای شما مبارک نشانهای خواهد بود مانند خون بر دربها وقتی فرزندان اسرائیل اسیر مصر بودند. آن شب عید فصح بود و پیشبینی میکرد که مبارکت روحانی خانهها برای این عصر باید یک نشان باشد. اگرچه به چشم انسانها قابل دیدن نیست، اما برای جهان روحی یک نشان است و نشان اینکه شما و خانوادهشما متعلق به من هستیم، به خاندان خداوند. این مبارکتی شما را و همه کسانی که زیر سقف شما هستند در برابر آفات آینده محافظت خواهد کرد.”
ممنون خدایمان که چنین راههای کمک بسیاری پیشنهاد میکنید.
“بله، فرزند من. من برهبان خوب هستم و از گوسفندان خود مراقبت میکنم. خانههای فیزیکی شما، بدنان باید نیز مبارک شوند. به توبه مکرر بروید و برای نعمتهایی که در نظر دارم باز باشید. بدین طریق همه شما جسمی و روحی آماده خواهید بود.”
“آزاد باشید، فرزندانشم. همیشه آمادگی داشته باشید.”
عیسوس، حالا این بسیار جدی است. به من میرسد که آسمان غمیگین شده و عجیب است که در این جشن زیبا از تولد شما هستیم. حتی با اینکه فصل مذهبی پیش از کریسمس نیز بسیار غمبار است بنابراین باید عجیب نباشد.”
“فرزند من، بر تناوب خود را و تولدم فکر کن. میخواهم فرزندانشم آماده شوند تا دوباره مرا بپذیرند به گونهای که در دلهای شما واقعاً متولد شوم. مانند آن زمان در استبل بیتلحم. این معنا پیام مادرم برای بیننده مدیوجوریه بود. دلها را باز کنید، فرزندان من، تا پادشاه تازه زاده خود را پذیرفته باشید. به مرا اجازه دهید دوباره بر دلهای شما حکومت کنم. من پادشاه بازگشتن هستم و میخواهم ابتدا در دل همه فرزندانشم حکمرانی کنم و بدین طریق تجدید حیات خواهد بود. اولاً میخواهم دل مردم خود را تجدد دهم و سپس زمین رو به روی جدید درآورم. لطفا با برنامهام برای بقیه من همکاری کنید، زیرا این طرح پدرم از قبل خلق جهان است.”
چه کشف شگفتآوری، عیسیس!
«دخترم، تو از نوشتن کلمه «کشف» تردید میکنی و با این حال این کلمهٔ درست است، دقیقترین آن است. فرزند من، در روزهای اکنون خود را مانند هیچگاه دیگری در تاریخ بشر آشکار میکنم زیرا این زمانهای بسیار عاجل هستند. بسیاری از روحها در خطر نابودی دائمی قرار دارند. به عنوان نجاتدهنده جهان آمدهام تا گمشدهها را جستجو کنم، نجات یابند. من فرزندان خود را دوست دارم و آرزو دارم همه آنها هدیه میراثشان را بپذیرند، فرزندان من. این هدیهای است که باید به ارث ببرید، پادشاهی آسمانی من. زندگی پس از تولد در آسمان، زنده ماندن در حضور فیزیکی پدرتان در آسمان و اتحاد با تمامی خانوادهٔ خداوند. اکنون شروع کنید، عشقم را بپذیرید، بخششم را، راهام را. فرزندان من، اگر هنوز برای من تصمیم نگرفتهاید، دست خودت رو بیرون آورید تا مادرم مریم آن را در دستان زیبا و پاک و محبتآمیز خودش بگیرد. او دست شما را خواهد گرفت و به سوی من هدایت میکند. ترس نکنید. اگر از من بترسید، نخواهید ترسد که مادرم است که روحی بسیار نرمدل، مهربانترین روحی است که هرگز آفریدگیدهاست. او انسانیست و کاملاً انسان مانند شما. در مورد مادرم مریم هیچ چیز برایترسی نداشتید زیرا او بسیار نرمدلی و خشنودانهایست. او معلم کامل است. راه را به سوی من نشان خواهد داد، پسرش.»
مرسید عیسی، پروردگارم. تو همهچیز خوب هستی و ارزش عشق و ستایش ما داری. مرسی که هم دوست و برادرمان هستی. ستود باشید پادشاه پادشاهان و پروردگار پروردگاران کمک کنید تا دلهایمون را برایت باز کنیم، عیسی. پروردگارم، گاهی ممکن است به کسانی که ترس دارند مفیدی باشد تو رو در نوزادی خود تصور کنند. شاید بتوانند خودشون رو زانو زدهٔ کنار توتفروشی تو ببینن و از بچهای عیسی طلب بخشش کنن. دشوارست یک کودک زیبا، شیرینی را بترسید.»
«بله، فرزندم. روح من این را در تو الهام کرده است. این یکی از زیباترین راهها برای دوباره با من متحد شدن هست. بیایید به نزد من، کودکانم. به استبلیت بیت لحم بیاید و من رو مثل نوزاد عیسی ستایش کنید. در خدایی من میتوانستم گناهان شما را آمرز کنم بدون توجه به سن من. خدا هستم و بنابراین خارج از زمان که تو آنرا میدانی هستم. همانطور که مرگ من بر صلیب، جانتون رو قبل از تولدتان رهایی داد و روح مادر پاک من در حالت بیعیبی باقی ماند، همینطور گناهان را الان آمرز میکنم و وقتی نوزاد بودم هم میتوانستم آمرزش بدهم، چون ایام هستم که مثل انسان پوشیده شده ام و مانند تو در همه چیز مگر گناه. به نزد من در استبلیت بیت لحم بیایید همانطور که پستانداران سادهای بودند که به مراتب زیادی به من ایمان داشتند؛ همانطور که حکیمان بودند که ستارهٔ من رو از فراز صحراهای خالی دنبال کردند. به نزدیک من، همه شما که خسته و باربرده شدهاید بیایید و نوزاد عیسی را در دلهای خود پذیرفت. دوست دارم عشقتون و دوستیتون را داشته باشم. فقیر هستم، متواضع و هیچ چیز نیازی نیست بیاورید مگر دلهای بازشدهی شما، جستجوی دلهایتان. بیایید، فرزندانی زیبا از عشق من، چون عیسی تو رو دوست دارم و تو فرزندان عشقیام هستی. با شروع تازهای دوباره شرویم. چند بار گفتهاید که میخواهید «دوبرگه» داشته باشید؟ این فرصتتون است، کودکانم. به من اجازه بده تا دلهای خالیی شما رو با نور عشق من پر کنم. آنگاه میتوانی نور من را برای کسانی که در تاریکی هستند، یعنی تاریکی گناه، بیاورید. حاملان نور و عشق من باشید. صلح مرا به یک دنیا جنگزده ببرید. برای بعضیها این جنگ درون خانوادههای خود هست. صلح من رو در هر گوشهای، هر خیابانی که من تو را میفرستم ببر، چون اگر شما نمیببرید، کودکانم، کی برمیگرداند؟ عیسی تو، رویتون است.»
عیسی مسیح مرسی از برنامهی بزرگات که برای فهمیدنش خیلی بزرگ هست. مرسی که ما رو دعوت میکنی تا در بزرگترین پروژه و بهترین طرح همه زمانها شرکت کنیم. عجیب هستی، عشقت بیپایان است. مرسی که به رغم خودمان تو ما رو دوست داری!
«بهزودی، همانطور که تمام فرزندانم خوشآمدید هستند، تو هم برای من، عیسی مسیح خوشآمدید هستی. در زندگیم باهم باش و عشقم را بهدست آور. علامت من برای یک دنیا تاریک باش.»
عیسی، برخی از مردم از من پرسیدند که چرا تو میخواهی از من و دیگران در این روز استفاده کنیم، وقتی ما مریم مدیوجورجه داریم. من جواب ندارم. خودم هم نمی喻ید. سعی میکنم به بهترین نحو ممکن با لطفت پاسخ دهم، اما خودش را نمیتوانم بگویم چرا. فقط این گفتهام و پاسخ دادهام که این یک راز است. فهمیدهام چه معنای آنها دارند، البته. در نهایت مریم همه چیز لازم را میگوید. اگر ما تنها به آنچه او در پیامهایش به ما میگوید گوش دهیم، همگی روی راهی به سوی تو، نجاتدهندهی خودمان خواهیم بود. چیز دیگهای باید بگویدم، عیسی؟ هیچکس نمی�زای مقدس مادرت مریم نیست. من از همه مردم بیشتر میدانم که چیزی نیستم و مریم ستاره روشنایی است که ما را به سوی تو هدایت میکند، نور خود را برای روشن کردن راهمان مانند ستارهٔ بیتلحم که حکیمان را به سوی تو هدایت کرد. بگوید، عزیزترین عیسی، اگر این ارادهی تو باشد، چرا چندین پیامبر داری وقتی مادرت مقدس کافی است؟
«آقای کوچکم، همیشه چنین بوده است، نیست؟ وقتی مادر زیبایی من مریم در نازارت زندگی میکرد، خداوند با حکمت خود از یحیی تبیعت برای آمادهسازی فرزندان اسرائیل من برای وزارت من استفاده کرد، آیا نبود؟ چرا این بود که خدای پدر لازم دانست تا یحیی آخرین پیامبر باشد، حتی اگر مادرم روی زمین حضور داشت؟ ممکن است به شما آشکار بماند، اما بیاموزیم آن را با هم. نقش مادرم در زمان شروع وزارت من کمتر دربارهٔ اینکه مادرمن بوده و هست و همیشه خواهد بود. تمرکز تغییر کرد، ولی به یکی از شاگردان، همانطور که قبلاً متمرکز شده بود وقتی فرشته با خبر خوشاژین آمد و خبر بشارت مسیح را اعلام کرد. او دنبالم بود و یک نمونه کامل برای همه شاگردانی من قرار داد تا همه ببینند حتی زن منتخب خداوند پیش از تمام زمانها برای بار آوردن مسیح، پیرو عیسی بوده است. همچنین در حال آمادهسازی برای نقش خود به عنوان مادر کلیسا بود که من آن را در دوران رنجم عمومی کردم وقتی گفتم: «یحییا، این مادرت است. مادر، این پسرت است.» یحیی تبیعت یک نقش خاص داشت که لازم بود تا کسانی را برسد که با مادر زیبایی و کامل من آشنا نبودند. برای آنهایی که بودند، دلهایشان تغییر کرد. چنین نعمتی خداوند در مادر مقدس و کاملم موجود است. خداوند پیامبران در هر عصر استفاده کرده است تا پیامآورها، دهانشینها برای او باشند. خدا نمی�بر میشود زیرا کامل است و هیچ نیاز به تغییر ندارد. یک سؤال خوب برای کسانی که پرسش دارند اینست: «چرا خدا دیگران را انتخاب نکرده؟» همیشه چنین بوده است، همانطور که در کتاب مقدس مقدّس نشان داده شده است. من ۱۲ رسول را به عنوان اولین اسقفهایم برگزیدم. چرا ۱۲؟ چرا نه یک؟ چرا هیچی وقتی مادرم بود؟ میدانستم، فرزند دلپذیر قلبم، که تو جواب این سوالات را میدانی، اما برای روشنایی آنها مطرح میکنم. خداوند انتخاب میکند چه و کیست که او انتخاب کرده تا به بسیاری از روحهایی برسد که تنها کسانی که او برگزیده است میتوانند برسند. همچنین کسانی را انتخاب میکند که میداند «بله» به او خواهند گفت. گاهی اوقات کسانی را انتخاب میکند که میداند «نه، ممنون» خواهند گفت اما حتی این نیز باعث نزدیک شدن دیگران به من میشود و اغلب یک مثال از راهی است که نباید برد؛ مانند نمونه یوداس اسکاریوت فقیر. همه نعمتها برای این عصر از طریق مادرم جاری هستند. این نعمتها که از من، خداوند سرچشمه گرفتهاند، بر روی همه ریخته شده اند. بسیاری از نعمتها کنار گذاشته میشوند، پذیرفته نشده مثل یک هدیه بسته و فراموششده زیر درخت کریسمس. فرزندم، راههایمن مانند راه انسان نیستند. به کسانی که نمی�برند یا پیامهایم را رد کنند توجه نکنید زیرا بسیار زیادی من را رد کردند و بسیاری مادر مقدسم در مدیوگورجه را رد کرده اند. چقدر سخت است پذیرفتن آن، اما حقیقت است. اگر تو را رد کنند، بدان که ابتدا من را رد کردند و همچنین مادر مقدسم مریم را رد کردند.»
عیس، من نمی喪失 علاقه میکنم اگر از من رد شوند، اما فقط اینکه پیامهای شما رد شدهاند. من کاملاً فهمیدهام چرا آنها ممکن است به دلیل کسی مانند من رد شود، اما نمی喚ده که کلمات زیبای زندگی شما به خاطر من بیارزش شمرده شود. بسیاری دیگر وجود دارند که مقدستر و ارزشمندتر از من هستند. من سؤالی در مورد اینکه دبیرت هستم، خداوند ندارم، لیکن افراد دیگری وجود دارد که قابل اعتمادتری خواهند بود.
«کودکی کوچکام، من کسی را انتخاب میکنم که خودم بخواهم. من اشتباه نمی�وم و کسی را انتخاب میکنم که خواستهام، و آنکه باز است و آمادهاست. همه چیز را به من بسپار، فرزندت. تو باید در این کار ادامه دهی و ما با هم پیش برویم. بر من اعتماد کن، فرزندت. من آنچه دنیا بهترین میداند را نمی�وم انتخاب نکنم. من بهترینها را نخواهم انتخاب کرد؛ بلکه کسی را که خودم بخواهم انتخاب خواهم کرد.»
بله، عیسی. از اینکه اجازه دادی به من برایت دبیر باشم، حتی با تمام ناقصیتهای من، سپاسگزاری میکنم. تو را دوست دارم و هر کاری که خواستی انجام خواهم داد، اگر فقط لطفهایش را برام بده (که باور داریم شما خواهید داد). از اینکه چیزها رو برایت توضیح دادهای، خداوند، سپاسگزاری میکنم. من سادهام و نیاز به راهنمایی تو در همه جنبههای زندگی دارم. جلال به تو، خدای سربازان. ستایش به تو، پروردگار و پادشاه من. از اینکه اجازه دادی برایت تعظیم کنم و باتو سخن بگویم، خداوند، سپاسگزاری میکنم. تو را دوست دارم. کمک کن تا بیشتر تو را دوست داشته باشم. عشقام برات افزایش یابد، عیسی. آرزو داریم که قلب کوچک من بیش از حد ممکن بهت علاقه مند باشد. عیسی، لطفا نوهم رو درمان کن. او اغلب بیمار است و بسیار رنج میبرد برای یک کودک کوچیک. لطفا کمک کن سیستم ایمنیاش قویتر شود تا با همه بیماریهایی که مبتلا شدهاست مبارزه کند. او خیلی ناامید است، خداوند، اما هنوز هم برای دیگران دعا میکند و چنین همدردی دارد. او بسیار مهربان و دوستدار و همچنین شجاع است. سپاسگزاری از اینکه زندگیاش را به من دادهای، خداوند. راهنمایی کنش و کمک کن تا یک مرد مسیحی محبتآمیز، وفادار و قوی شود. تو را دوست دارم، خداوند، و برای همه نعمتهایی که برام میدهی سپاسگزاری میکنم، هیچکدام از آنها заслуهام نیستند، اما من بسیار متشکر هستم. لطفا خانوادهمون و دوستانمون رو مبارک کن و محافظت کن، عیسی. کمک کن تا در برابر تو ایستاده باشیم، خداوند، حتی اگر برای ایمان ما تعقیب شویم. آرزو دارم زندگیام را به خاطرتو بگذرانم و برات بمیرم، عیسی.
«سپاسگزاری میکنم، گوسفندی کوچک من. از عشقت و وفادارت سپاسگزاری میکنم. تو و همسرت را اکنون در نام پدرم، و در نامم، و در نام روحالقدسام مبارک میدهم. حالا با عشقی که دارم و صلحی که داریم بروید. من همراه شما هستم.»
سپاسگزاری به تو، عیسی.